کامپیوتر مکینتاش که در ۲۳ ژانویهی ۱۹۸۴ عرضه شد، داستانی از نوآوری، همکاری و پشتکار بود که دنیای کامپیوترهای شخصی را متحول کرد. در قلب این ماجرا، تیمی از مهندسان، طراحان و افراد خلاق قرار داشتند که با تلاشهای بیوقفه، محصولی انقلابی را به دنیا عرضه کردند؛ تیمی که امروزه فقط نوک قلهاش به چشم میآید: استیو جابز. اما مکینتاش و اپل، فراتر از یک استیو جابز بود.
این مطلب به مناسبت سالگرد مکینتاش در تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰۳ بهروز شد.
حال که ۴۱ سال از عرضهی اولین مکینتاش میگذرد، با ما همراه باشید تا شما را به سفری هیجانانگیز از مسیر پرپیچوخم تحول این محصول انقلابی و نمادین اپل ببریم.
-
مکینتاش؛ رؤیای کامپیوتری برای میلیونها نفر
-
استیو جابز و پروژهی مکینتاش
-
پیش به سوی محصولی بیهمتا
-
چالشها و نوآوریهای سختافزاری
-
نوآوریهای نرمافزاری و رابط کاربری
-
میراثی که بر جای ماند
-
روایت تحول کامپیوترهای مکینتاش
-
مکینتاش پلاس: چند گام به جلو
-
مکینتاش SE/30
-
مکینتاش خانوادهی iix
-
مکینتاش Quadra
-
مکینتاش Centris 650
-
مکینتاش پرفورما ۵۲۰۰
-
iMac G3 باندی بلو
-
آیبوک
-
پاور مک جی۴
-
پاور مک جی ۴ کیوب: طراحی نوآورانه و شکست تجاری
-
آیمک G4: طراحی منحصربهفرد و موفقیت تجاری
-
کامپیوتر eMac
-
مکمینی
-
مکبوک
-
مک پرو (استوانهای)
-
آیمک
-
آیمک پرو
-
مک پرو ۲۰۱۹
-
اپل مک استودیو: یک کامپیوتر دسکتاپ قدرتمند برای حرفهایها
-
آیمک ۲۴ اینچی
-
و داستان مک همچنان ادامه دارد
مکینتاش؛ رؤیای کامپیوتری برای میلیونها نفر
پیدایش مکینتاش در اواخر دههی ۱۹۷۰، داستانی از چشمانداز، چالش و خلاقیت بود. این پروژه با تفکرات فلسفی و غیرمتعارف جف رسکین (Jef Raskin)، یکی از مهندسان اپل آغاز شد. رسکین رؤیای ساخت کامپیوتری را در سر داشت که براساس نیازهای کاربران طراحی شود، نه محدودیتهای فناوری.
پروژهی Annie همان رؤیایی بود که بعدها به مکینتاش تبدیل شد
ایدهی اصلی رسکین، ساخت کامپیوتری کاربرپسند و ارزانقیمت بود که برای عموم مردم قابل دسترس باشد. این ایده، درست نقطهی مقابل کامپیوترهای پیچیده و گرانقیمتی قرار میگرفت که در بازار آن زمان به فروش میرسید. او ایدهی خود را در قالب پروژهای به نام «آنی» (Annie) آغاز کرد که هدف آن تولید کامپیوتری با قیمت ۵۰۰ دلار بود؛ پروژهای که چندی بعد به کامپیوتر مکینتاش تغییر نام داد.
رسکین را هنرمندی مینامند که هارمونی را به کامپیوترهای اپل آورد
دیدگاه رسکین تحتتأثیر زمینههای متنوعی بود که در آنها فعالیت داشت، از جمله موسیقی، هنرهای تجسمی و تعامل انسان و کامپیوتر. همچنین او باور داشت که کامپیوترها باید بهجای متن، از رابطهایی گرافیکی استفاده کنند.
در سال ۱۹۷۹، رسکین گزارشی داخلی در اپل با عنوان «کامپیوتری برای میلیونها نفر» نوشت و ایدههای خود را برای ساخت یک کامپیوتر عمومی توضیح داد. بااینحال، حتی در داخل اپل بسیاری به ایدههای او شک داشتند و حمایتی از پروژهاش نکردند.
استیو جابز و پروژهی مکینتاش
تا این مقطع هنوز استیو جابز علاقهی چندانی به مکینتاش نشان نمیداد. او عمیقاً درگیر اپل لیزا، پروژهی بلندپروازانهی دیگری در شرکتش بود که هدف ساخت یک کامپیوتر تجاری با رابط گرافیکی (GUI) را دنبال میکرد. اما توسعهی لیزا به دلیل هزینههای زیاد و مشکلات مدیریتی با چالشهای متعددی روبهرو شد.
سبک مدیریت تهاجمی جابز به عنوان مدیر اجرایی، سبب شد تا تنشهایی بین او و رئیس هیئت مدیره، مایک اسکات، درگیرد که در نهایت به برکناریش از تیم لیزا انجامید. پذیرش این شکست برای جابز به قدری دشوار بود که تلاش کرد قدرت نفوذ خود را دوباره اثبات کند. در این میان، توجهش ناخواسته به سمت پروژهی مکینتاش سوق یافت.
جابز توجه خود را به پروژهی نوپای رسکین معطوف کرد و با دیدگاههای خاص خود به تیم توسعه پیوست. در حالی که رسکین در ابتدا تلاش میکرد او را به دلیل نگرانی از شخصیت سلطهگرش از پروژه دور نگه دارد، جابز به سرعت کنترل پروژه را به دست گرفت. بازدید او از مرکز تحقیقات زیراکس پارک در دسامبر ۱۹۷۹ نقطهی عطفی در این مسیر بود.
در زیراکس پارک، جابز شاهد نوآوریهای پیشگامانهای مانند نمایشگرهای بیتمپ و رابطهای کاربری گرافیکی بود. هرچند ابتدا تردید داشت، اما خیلی زود به پتانسیل این فناوریها پی برد و مصمم شد تا آنها را در محصولات اپل پیادهسازی کند.
ورود جابز به پروژهی مکینتاش آن را متحول کرد. او استفاده از فناوریهای پیشرفته را دنبال میکرد؛ از جمله پردازندهی موتورولا 68K که عملکردی بسیار بهتر از تراشههای قدیمیتر ارائه میداد. با این حال، این تصمیم چالشهایی را ایجاد کرد: این پردازنده گرانقیمت بود (در ابتدا هر واحد ۵۵ دلار قیمت داشت) و تلاش مهندسی قابلتوجهی برای ادغام در یک دستگاه مقرونبهصرفه نیاز داشت. جابز با مذاکره با موتورولا موفق شد هزینهها را با افزایش تولید کاهش دهد، که نشاندهندهی توانایی او در ایجاد تعادل میان جاهطلبی و عملگرایی بود.
تیم مکینتاش با چالشهای فنی بسیاری روبرو شد تا چشمانداز خود را محقق کند. برل اسمیت، مهندس سختافزار با استعدادی که از روحیهی خلاقانهی استیو وزنیاک الهام گرفته بود، مادربوردی طراحی کرد که از تکنیکهای غیرمتعارفی برای به حداکثر رساندن عملکرد و کاهش هزینهها استفاده میکرد. برخلاف پروژهی لیزا که به روشهای استاندارد صنعتی تکیه داشت، طراحی اسمیت پر از ترفندهای خلاقانهای بود که محدودیتهای فناوری موجود را به چالش میکشید.
در همین حال، اندی هرتزفلد و بیل اتکینسون تلاشها برای توسعهی نرمافزار را رهبری میکردند. هدف آنها ایجاد یک سیستمعامل بود که بتواند در حافظهی محدود مکینتاش جای بگیرد و در عین حال تجربهی کاربری روانی ارائه دهد. این کار بهینهسازی دقیق هر خط کد را میطلبید. هرتزفلد یادآوری میکند که برای صرفهجویی در حافظهی اندک دستگاه، بارها و بارها بخشهای مختلف کد را بازنویسی کرده است.
نوآوریها و جلوههای گرافیکی، از روز نخست بخش جداییناپذیر از مکینتاش بود
تیم برنامهنویسی همچنین بر روی توسعهی ویژگیهای کلیدی مانند ماوس و رابط گرافیکی به شدت کار میکرد. با هدف ارائهی محصول برای بازار گستردهتر و نیز با الهامی که از کامپیوترهای مرکز تحقیقاتی زیراکس پارک گرفته بودند، نوآوریهایی مانند پنجرههای همپوشان و منوهای کشویی معرفی شدند. اما همچنان سیستمعامل پایدار نبود و رابط کاربری نیاز به آزمایشها و بهینهسازیهای گستردهای داشت.
با وجود پیشرفتها، تنشها در داخل تیم بالا گرفت. رسکین از سبک مدیریت جابز روزبهروز بیشتر ناراضی شد و سرانجام در سال ۱۹۸۱ اپل را ترک کرد. برخی از مهندسان نیز به دلیل اصرارهای کمالگرایانهی مدیرعامل، کنار گذاشته شدند. با این حال، تعهد بیپایان جابز پروژه را پیش برد.
اصرار جابز بر استفاده از ۱۲۸ کیلوبایت رم سبب شد مهندسان بهطور مخفیانه، خطوط آدرس اضافی به مادربرد اضافه کنند تا سیستم قابلارتقا باشد
یکی از نمونههای برجستهی این اختلافات مربوط به تصمیمگیری درباره محدود کردن حافظهی مکینتاش به ۱۲۸ کیلوبایت بود. این اقدام بهمنظور کاهش هزینهها انجام شد، اما بعدها مشکلاتی ایجاد کرد. بسیاری از اعضای تیم بر افزایش حافظه تأکید داشتند، اما جابز بر کاهش هزینهها برای فراگیر شدن دستگاه اصرار کرد. برای کاهش محدودیت، مهندسان بهطور مخفیانه خطوط آدرس اضافی به مادربرد اضافه کردند تا امکان ارتقا حافظه در آینده بدون تأیید جابز فراهم شود.
پیش به سوی محصولی بیهمتا
با ادامهی توسعه در سال ۱۹۸۳، هیجان در داخل اپل دربارهی محصول جدید افزایش یافت. کامپیوتر مکینتاش ترکیبی از مفاهیم پیشرفتهی رابط کاربری لیزا با قیمت مقرونبهصرفه و روحیهی خلاقانهی Apple II بود. با این حال، هم در داخل و هم خارج از شرکت، این دستگاه با شک و تردیدهایی مواجه شد. منتقدان این سوال را مطرح کردند که آیا مصرفکنندگان چنین کامپیوتر متفاوتی را میپذیرند؟
-
چرا Apple II هنوز محبوب است
-
۲۰ خرداد: آغاز عرضه رسمی Apple II، یکی از اسطورههای کامپیوترهای شخصی
فراتر از شک و شبههی منتقدان، تیم مکینتاش در داخل اپل با چالشهایی در زمینهی نمایشگر دستگاه مواجه بود. نمایشگر ۹ اینچی سیاه و سفید، نتیجهی توازن میان اندازه و هزینه بود. اما ارائهی گرافیکهای واضح در این نمایشگر کوچک نیاز به تفکر خلاقانه داشت. اتکینسون که روی روالهای گرافیکی کار میکرد، الگوریتمهای بهینهای توسعه داد که توانایی نمایش اشکال و فونتهای صاف و دقیق را داشتند و از فضای محدود نمایشگر به بهترین شکل استفاده میکردند.
با نزدیک شدن به تاریخ عرضه، تیم با یک مشکل بحرانی در زمینهی قابلیت اطمینان بوردهای مدار مواجه شد. در یک لحظهی خلاقانه که یادآور روزهای ابتدایی کامپیوترها بود، مشخص شد که بالا بردن و سپس انداختن آرام دستگاه مکینتاش میتواند تراشههای شل را دوباره در جای خود قرار داده و به طور موقت مشکل را حل کند. هرچند این روش اصلاً ایدهآل نبود، اما به عنوان یک روش عیبیابی غیررسمی شناخته شد و خلاقیت و چالشهای پیش روی طراحان اولیهی این کامپیوتر را برجسته میکرد.
چالشها در زمان آمادهسازی برای رونمایی مکینتاش در ژانویهی ۱۹۸۴ به اوج خود رسید. تیم بهطور شبانهروزی کار میکرد تا سختافزار و نرمافزار را نهایی کند. در این میان، یک کمپین بازاریابی نمادین کلید خورد که شامل تبلیغ معروفی بود که ریدلی اسکات با نام «۱۹۸۴» با موضوع رونمایی عظیم اپل کارگردانی کرد.
رونمایی با موفقیت انجام شد: جابز در جلسهی سالانه با سهامداران، مکینتاش 128K را بهطور دراماتیک از چمدان همراه خود بیرون آورد و اتاق غرق در تشویقهای پرشور شد. برنامههای رونمایی خوب پیش رفت، فروش متوسطی هم صورت گرفت، اما طی چند هفتهی بعد مشخص شد که یک چیز سر جایش نبود!
چالشها و نوآوریهای سختافزاری
در پشت لحظهی پرافتخار رونمایی، مسائلی حلنشده وجود داشت که به زودی آشکار شدند. نسخهی اول مکینتاش با چالشهای جدی در بازار مواجه شد. قیمت زیاد ۲۴۹۵ دلاری، حافظهی محدود ۱۲۸ کیلوبایتی، ناسازگاری نرمافزاری و عملکرد کُند هنگام اجرای برنامههای پیچیدهای مانند MacWrite یا MacPaint باعث ناامیدی کاربران شد. این مشکلات برخی منتقدان را بر آن داشت که مکینتاش را تنها یک اسباببازی گرانقیمت تلقی کنند.
شرکت اپل در واکنش به این چالشها، در سپتامبر ۱۹۸۴ مدل ارتقایافتهای با نام «Fat Mac» را معرفی کرد که دارای ۵۱۲ کیلوبایت حافظه بود. این ارتقا برخی از نگرانیها را برطرف کرد اما برای جلوگیری از آمار فروش ناامیدکنندهی آن سال کافی نبود. با این حال، مکینتاش پایههای مهمی برای نوآوریهای آیندهی اپل بنا نهاد.
یکی از داستانهای جالب از فرآیند توسعهی سختافزار، به یک مسیر ارتقای مخفی در مکینتاش 128K بازمیگردد. برخلاف اصرار جابز بر داشتن سیستمی بسته که قطعاتی قابل ارتقا برای کاربر نداشته باشد، برخی از مهندسان به اهمیت گسترشپذیری در آینده باور داشتند و به طور مخفیانه دو خط آدرس اضافی به مادربورد اضافه کردند. همین دوراندیشی به تیم طراحی اجازه داد نسخهی مکینتاش 512K را ارائه دهد که حافظهی رم اصلی را چهار برابر کرد، بدون اینکه نیازی به طراحی مجدد داشته باشد.
یکی دیگر از چالشهای مهمی که اپل با آن روبرو شد، طراحی یک واحد فشرده و یکپارچه بود که نمایشگر و اجزای کامپیوتر را در خود جای دهد. این تصمیم که برای زمان خود انقلابی به شمار میرفت، مشکلات زیادی را بهویژه در مدیریت گرما به همراه داشت. جابز، با همان جزئینگریهایش معروفش، اصرار داشت که طراحی دستگاه بدون فن باشد زیرا «بسیار پر سروصدا و غیر شیک» به نظر میرسید. این درخواست، مهندسان را مجبور کرد تا بدون استفاده از روشهای سنتی خنکسازی، راهکارهای نوآورانهای برای انتقال گرما پیدا کنند.
برل اسمیت، یکی از مهندسان کلیدی سختافزار، با اشتیاق این چالش را پذیرفت. او به سختی تلاش کرد تا طرحی بسازد که جریان هوا را در داخل کیس بدون نیاز به فن به گردش بیندازد. نتیجهی این تلاشها منجر به توسعهی یک معماری داخلی منحصربهفرد شد که از جریان طبیعی همرفت برای خنکسازی استفاده میکرد. در این روش، دریچههای پایینی اطراف مادربورد بهصورت استراتژیک طراحی شده بودند تا هوای گرم بتواند بهطور طبیعی بالا رفته و از دستگاه خارج شود.
کامپیوترهای مکینتاش به دلیل داغشدن به «توستر کرم رنگ» معروف شدند
با این حال، طراحی بدون فن در ادامه مشکلاتی ایجاد کرد. برخی از کاربران گزارش دادند که مکینتاشهایشان بیش از حد گرم میشوند. این مشکل نشاندهندهی تعادل حساس میان زیباییشناسی و عملکرد در دنیای واقعی بود که تیم طراحی دائماً با آن دستوپنجه نرم میکرد.
یکی از نوآوریهای مهم مکینتاش در سیستم ذخیرهسازی آن خلاصه میشد. تیم توسعه با همکاری شرکت سونی یک درایو فلاپی دیسک ۳٫۵ اینچی سفارشی طراحی کرد. البته این همکاری با تنش همراه شد. جابز با مهندسان سونی بر سر طراحی ابتدایی درایو اختلاف نظر داشت. اما پافشاری تیم مکینتاش، به ویژه تلاشهای راد هولت، این تنشها را کاهش داد و نتیجهی آن یک درایو کوچک و قابلاعتماد بود که به یکی از ویژگیهای برجستهی کامپیوترهای اولیهی مکینتاش تبدیل شد.
انتخاب پردازنده با هوشمندی تمام صورت گرفت و سیستمعامل حول قابلیتهای آن بهینه شد
انتخاب پردازنده یکی دیگر از تصمیمات نوآورانه بود. تیم تصمیم گرفت از پردازندهی موتورولا 68K استفاده کند که در مقایسه با رقبا عملکرد بهتری ارائه میداد. با این حال، یکپارچهسازی این پردازندهی قدرتمند با حافظه و ذخیرهسازی محدود مکینتاش به راهحلهای مهندسی هوشمندانهای نیاز داشت. هرتزفلد به طور نزدیک با تیم سختافزار همکاری کرد تا سیستمعامل را برای پردازنده بهینهسازی کند و تمام پتانسیل سختافزار را به کار گیرد.
نوآوریهای نرمافزاری و رابط کاربری
شاید انقلابیترین جنبهی مکینتاش، رابط گرافیکی کاربری آن بود. در سال ۱۹۸۴ مفهوم پنجرههای گرافیکی، ایدهی جدیدی نبود و شرکت زیراکس پیشتر پایهگذار بسیاری از این جلوههای تصویری شناخته میشد، اما تیم مکینتاش توانست رابط گرافیکی را به شکلی تکامل دهد که آن را برای بازار انبوه محبوب و کاربردی کند.
یکی از اصول اساسی که توسعهی کامپیوتر مکینتاش را هدایت میکرد، سادگی بود. تیم طراحی تلاش داشت کامپیوتری تولید کند که حتی افراد بدون تجربه نیز بتوانند به راحتی از آن بهره ببرند. این فلسفه به استفاده از «میزکار متافور» (desktop metaphor) منجر شد، به طوری که صفحهی نمایش کامپیوتر بهگونهای طراحی شد که نمایی از سطح یک میز فیزیکی را به کاربر نشان دهد.
توسعهی نرمافزار مکینتاش وظیفهای عظیم و پیچیده بود که تیم توسعهدهنده را مجبور کرد سیستمعاملی کاملاً جدید و یک رابط کاربری نوین را از صفر طراحی کند. این فرایند شامل ساعتهای بیشمار کدنویسی، آزمایش، و بهینهسازی میشد. نتیجهی این تلاشها به سیستمی انجامید که مفاهیمی آشنا مانند آیکونها، پنجرهها و نشانگر ماوس را معرفی کرد؛ عناصری که امروزه بخش جداییناپذیر کامپیوترهای شخصی هستند.
یکی از بزرگترین چالشها، جای دادن کل سیستمعامل در فضای محدود رام بود. تیم توسعه مجبور شد هر خط کد را بهینه کند و از بیشترین بهرهوری برای هر روال استفاده کند. توجه دقیق به جزئیات نتیجه داد و سیستمعامل جمع و جوری ایجاد کرد که در زمان خود بینظیر بود.
جدا از سیستمعامل، تیم توسعه به بهبود نرمافزارها ادامه داد و نسخههای جدید را بر روی سیستمهای تولیدی جدید منتشر میکرد که عملکرد را بهبود میبخشید و ویژگیهای جدیدی اضافه میکرد. معرفی چاپگر LaserWriter و نرمافزارهایی مانند Aldus PageMaker در سال ۱۹۸۵ مکینتاش را در زمینهی طراحیهای هنری به یک رقیب قدرتمند تبدیل کرد و قابلیتهای گرافیکی آن را به نمایش گذاشت.
میراثی که بر جای ماند
گرچه مکینتاش برخلاف انتظار استیو جابز بازار را تسخیر نکرد، اما تأثیر بیچونوچرایی بر صنعت کامپیوتر گذاشت. رابط کاربری آسان و طراحی نوآورانه، استانداردهای جدیدی برای کامپیوترهای شخصی ایجاد کرد. تأکید بر رابطهای گرافیکی و تعامل با ماوس درنهایت به یک استاندارد در صنعت تبدیل شد.
توسعهی مکینتاش همچنین اپل را به عنوان شرکتی معرفی کرد که اولویتهای خاصی برای طراحی و تجربهی کاربری دارد. فلسفهای که در دل پروژهی مکینتاش شکل گرفت، به راهنمای توسعهی محصولات اپل برای دهههای آینده تبدیل شد.
روایت تحول کامپیوترهای مکینتاش
با این که بعد از چهار دهه، اکنون طراحی مکینتاش 128K بسیار پیشپاافتاده به نظر میرسد، نوآوریهای متعددی که عرضهی این کامپیوتر را ممکن کرد، همچنان عصارهی نوآوریهای اپل در خط تولید مک است. در ادامه، نگاهی به کامپیوترهای رومیزی اپل بعد از مکینتاش 512K میاندازیم.
مکینتاش پلاس: چند گام به جلو
مکینتاش پلاس که در ژانویهی ۱۹۸۶ منتشر شد، یک ارتقاء قابل توجه نسبت به خط تولید اصلی مکینتاش بود. این کامپیوتر جمعوجور از پردازندهی ۸ مگاهرتزی موتورولا ۶۸۰۰۰ با ۱ مگابایت رم (که قابلیت ارتقا تا ۴ مگابایت را داشت) و یک نمایشگر تک رنگ ۳۴۲×۵۱۲ پیکسلی بهره میبرد.
یکی از ویژگیهای برجستهی آن، اضافه شدن درگاه SCSI بود که امکان اتصال سریع به دستگاههای خارجی مانند دیسکسخت پشتیبان و اسکنر را فراهم میکرد. مکینتاش پلاس مجهز به یک فلاپی درایو ۸۰۰ کیلوبایتی دوطرفه نیز بود که ظرفیت ذخیرهسازی آن را نسبت به مدلهای قبلی دو برابر میکرد.
منتقدان و کاربران از مک پلاس بهدلیل افزایش حافظه، قابلیت ارتقا و اضافه شدن درگاه SCSI استقبال کردند. با این حال، برخی اشاره کردند که این مدل همچنان فاقد اسلاتهای ارتقا و نمایشگر رنگی بود که در مدلهای بعدی برطرف شد.
طراحی بدون فن کامپیوتر گاهی منجر به افزایش دما و خرابی قطعات در طول زمان میشد
یکی از جنبههای جالب مکینتاش پلاس، لوازم ارتقای آن بود. مالکان مکینتاش 128K یا 512K میتوانستند یک کیت ارتقاء رسمی اپل خریداری کنند تا دستگاههای خود را به مک پلاس تبدیل کنند. این کیت شامل تعویض بورد منطقی، فلاپی درایو و پوشش عقب دستگاه بود که به کاربران این امکان را میداد بدون خرید یک کامپیوتر جدید، دستگاه خود را با فناوریهای جدید همگام کنند. مک پلاس تا سال ۱۹۹۰ در تولید باقی ماند که گواهی بر جذابیت مداوم و اهمیت آن در خط تولید محصولات اپل بود.
مکینتاش SE/30
مکینتاش SE/30 که در تاریخ ۱۹ ژانویهی ۱۹۸۹ منتشر شد، یک ارتقای چشمگیر نسبت به مکینتاش SE اصلی بود. این دستگاه از پردازندهی قدرتمند ۱۶ مگاهرتزی موتورولا ۶۸۰۳۰ و واحد پردازش ممیز شناور ۶۸۸۸۲ استفاده میکرد. مکینتاش SE/30 با ۱ مگابایت حافظهی رم عرضه شد که قابلیت ارتقا تا ۳۲ مگابایت را نیز داشت. این کامپیوتر با گزینههای ذخیرهسازی شامل دیسکسخت ۴۰ یا ۸۰ مگابایتی به فروش میرفت و نمایشگری ۹ اینچی تک رنگ با وضوح ۵۱۲ × ۳۴۲ پیکسل نیز داشت.
این دستگاه با سیستمعامل اولیهی مک ۷.۵.۵ کار میکرد و میتوانست با ارتقای رام از نسخههای بعدی نیز پشتیبانی کند. SE/30 همچنین به یک فلاپی درایو با ظرفیت ۱٫۴۴ مگابایت مجهز بود که اولین بار در خط تولید مکهای جمعوجور معرفی میشد. منتقدان و کاربران بهطور مشترک از SE/30 بهخاطر عملکرد چشمگیر آن در یک طراحی جمعوجور ستایش کردند.
یک نکته جالب در مورد SE/30، ویژگی پنهان (Easter egg) در رام ۲۵۶ کیلوبایتی آن بود. با دسترسی به یک آدرس حافظهی خاص، کاربران میتوانستند چهار تصویر از تیم مهندسی مسئول ساخت این کامپیوتر را مشاهده کنند.
مکینتاش خانوادهی iix
در اوایل دههی ۱۹۹۰، اپل خط تولید مکینتاش خود را با چندین مدل جدید گسترش داد، از جمله iisi، iici و LC. این کامپیوترها برای پاسخگویی به بخشهای مختلف بازار و با قیمتهای متفاوتی طراحی شده بودند.
مکینتاش IIci، که در سپتامبر ۱۹۸۹ معرفی شد، دستگاهی قدرتمند در زمان خود بود. این کامپیوتر از پردازندهی 68030 با فرکانس ۲۵ مگاهرتز، واحد پردازش ممیز شناور 68882 و توانایی پشتیبانی از حداکثر ۱۲۸ مگابایت حافظهی رم بهره میبرد. ویژگی برجستهی IIci، کارت گرافیک یکپارچه آن بود که نیاز به کارت گرافیکی جداگانه را از بین میبرد، اما از حافظهی سیستم استفاده میکرد. همچنین، IIci اولین مدل در سری دوم مکینتاش بود که کش سطح دوم و اسلات PDS نیز داشت.
مکینتاش IIsi، که در اکتبر ۱۹۹۰ معرفی شد، به عنوان جایگزینی مقرونبهصرفهتر برای IIci معرفی گردید. این مدل از پردازندهی 68030 با فرکانس ۲۰ مگاهرتز استفاده میکرد. IIsi با ۱ مگابایت حافظهی رم به صورت لحیم شده روی مادربورد عرضه میشد و توانایی پشتیبانی از حداکثر ۶۵ مگابایت را داشت. این مدل دارای گرافیک یکپارچه بود که قادر به نمایش ۲۵۶ رنگ در حداکثر وضوح ۶۴۰×۴۸۰ پیکسل بود.
طراحی خاص کیس IIsi، آن را از دیگر مکهای آن زمان متمایز میکرد
مکینتاش LC، که در پایان سال ۱۹۹۰ معرفی شد، به بازار اقتصادی هدف داشت. این مدل بخشی از استراتژی اپل برای ارائه گزینههای کمهزینهتر و افزایش سهم بازار بود.
یکی از تحولات جالب در این دوره، تصمیم اپل برای اجازه دادن به تولیدکنندگان ثالت در تولید کپیهای مک بود. این استراتژی که در اواسط دههی ۱۹۹۰ آغاز شد، تلاشی برای افزایش سهم بازار بود اما در نهایت برای اپل مشکلساز شد.
مکینتاش Quadra
سری کامپیوترهای کوادرا که در سپتامبر ۱۹۹۱ معرفی شدند، جهشی مهم در خط تولید کامپیوترهای شخصی اپل به شمار میروند. این کامپیوتر از پردازندههای موتورولا 68040 استفاده میکرد و عنوان پرچمدار اپل را به ارث برد.
سری کوادرا با مدلهای ۷۰۰ و ۹۰۰ شروع شد که دارای پردازندههایی با سرعت ۲۵ مگاهرتز، ۲۵۶ مگابایت حافظهی رم و گزینههای مختلف دیسکسخت با ظرفیتهای ۱۶۰ تا ۴۰۰ مگابایت بودند. سیستمعامل این دستگاهها قابلیت ارتقاء به Mac OS 8.1 را داشت. با پیشرفت این سری، اپل مدلهای بعدی مانند کوادرا ۹۵۰ را با پردازندههای سریعتر ۳۳ مگاهرتزی و ظرفیتهای ذخیرهسازی بیشتر را به بازار عرضه کرد.
منتقدان و کاربران قدرت و تطبیقپذیری سری کوادرا را تحسین کردند
سری کوادرا به دلیل توانایی در انجام کارهای سنگینی همچون ویرایش ویدئو و کارهای گرافیکی شناخته شده بود. با این حال، انتقال به پردازندهی 68040 کاملاً بدون مشکل صورت نگرفت. برخی مشکلات سازگاری به دلیل تفکیک کشِ داده و دستورالعمل این تراشه پیش آمد که از طریق بروزرسانیهای نرمافزاری رفع شد.
یک داستان جالب دربارهی تأثیر فرهنگی سری کوادرا، حضور آن در فیلم مشهور پارک ژوراسیک در سال ۱۹۹۳ است، جایی که یک مدل سری ۷۰۰ در کنار دیگر سرورهای پیشرفتهی آن زمان به نمایش درآمد.
سری کوادرا نمایانگر اوج قدرت کامپیوترهای مکینتاش مبتنی بر معماری 68K اپل قبل از انتقال به پردازندههای PowerPC بود. میراث این دستگاهها به عنوان ماشینهایی قدرتمند و توانمند برای حرفهایها، کمک کرد تا شهرت اپل در صنایع خلاقانه تثبیت شود.
مکینتاش Centris 650
مکینتاش سنتریس ۶۵۰ که در تاریخ ۱۰ فوریهی ۱۹۹۳ معرفی شد، یک کامپیوتر شخصی میانرده بود که فاصلهی میان سری LC برای مصرفکنندگان معمولی و پرچمداران کوادرا را پر میکرد. این مدل دارای پردازندهی موتورولا 68LC040 یا 68040 با فرکانس ۲۵ مگاهرتز بود و با ۴ یا ۸ مگابایت حافظهی رم ارائه میشد که به ترتیب قابل ارتقا به ۱۳۲ یا ۱۳۶ مگابایت بود. این مدل همچنین از کارت گرافیک مجزا پشتیبانی کرده و درگاه شبکه را نیز ارائه میداد.
منتقدان و کاربران بهطور مشترک از سنتریس ۶۵۰ بهخاطر تعادل خوب توان و قیمت مناسب آن استقبال کردند. این مدل به دلیل عملکرد قوی و قابلیتهای گسترشپذیری، سالها پس از توقف تولید، همچنان در بازار کامپیوترهای دستدوم مک محبوب بود.
مکینتاش پرفورما ۵۲۰۰
کامپیوتر مکینتاش پرفورما 5200CD که در آوریل ۱۹۹۵ معرفی شد، یک کامپیوتر All-in-One بود که انتقال به پردازندههای PowerPC را ارائه میداد. این دستگاه دارای پردازندهی PowerPC 603 با فرکانس ۷۵ مگاهرتز، ۸ مگابایت حافظهی (قابل ارتقا تا ۶۴ مگابایت) و دیسکسخت ۷۹۰ مگابایتی یا ۱ گیگابایتی بود و با یک نمایشگر رنگی با فناوری Shadow Mask ارائه میشد که قادر به نمایش رنگهای ۸ بیتی بود.
پرفورما 5200CD بهویژه برای استفاده خانگی و آموزشی طراحی شده بود و همراه با نرمافزارهای مختلف به بازار عرضه شد. طراحی یکپارچهی این کامپیوتر، آن را جمعوجور و کاربرپسند میکرد که برای خانوادهها و مدارس مزیت مناسبی بود .
سری پرفورما ۵۲۰۰ با مشکلات فنی مواجه شد
با این حال، سری پرفورما ۵۲۰۰ با مشکلات فنی مواجه شد. علاوه بر این، در بهار ۱۹۹۶ کاربران گزارشهایی از فریز شدن سیستم و تغییرات رنگ داشتند که منجر به راهاندازی برنامهی تعمیرات ۷ ساله از سوی اپل شد.
طبق گزارش MacWeek، تقریباً ۰٫۱ درصد از دستگاههای LC و پرفورما ۵۲۰۰ و ۶۲۰۰ که از ژوئیه ۱۹۹۵ به بعد به فروش رفتند، پردازندههای ۶۰۳ معیوبی داشتند که خطاهای محاسباتی جزئی در برخی از عملیاتهای شناور ایجاد میکرد.
iMac G3 باندی بلو
آیمک جی۳ که در آگوست ۱۹۹۸ معرفی شد، یک کامپیوتر تمام عیار انقلابی بود که نقش حیاتی در نجات اپل از مشکلات مالی داشت. این دستگاه نمادین از پردازندهی ۲۳۳ مگاهرتزی PowerPC 750، حافظهی رم ۳۲ مگابایتی (قابلارتقا تا ۲۵۶ مگابایت)، دیسکسخت ۴ گیگابایتی و نمایشگر CRT با اندازه ۱۵ اینچ برخوردار بود.
آنچه آیمک جی۳ را متمایز میکرد، طراحی چشمگیر آن بود که توسط جانی آیو، رئیس بخش طراحی صنعتی اپل، انجام شد. این کامپیوتر بدنهای پلاستیکی شفاف در رنگهای زنده داشت که اولین رنگ آن آبی بود.
برخی از نداشتن فلاپیدرایو و استفاده از درگاههای USB انتقاد کردند
موفقیت آیمک جی۳ به بازگشت اپل به سودآوری کمک کرد و زمینهساز نوآوریهای آیندهی شرکت شد. تأثیر آن بر طراحی فراتر از صنعت تکنولوژی بود و زیباییشناسی محصولات مصرفی مختلف در اواخر دههی ۱۹۹۰ و اوایل دههی ۲۰۰۰ را تحت تأثیر قرار داد.
آیبوک
آیبوک که در جولای ۱۹۹۹ معرفی شد، یک لپتاپ پیشگام در عصر خود بود و نوآوری را به بازار کامپیوترهای قابل حمل وارد کرد. این لپتاپ با طراحی منحصر به فرد صدفیشکل و رنگهای جذاب عرضه شد، که آن را از لپتاپهای سنتی متمایز میکرد. آیبوکهای نسل اول به یک پردازندهی PowerPC G3، نمایشگر ۱۲٫۱ اینچی، و شبکهی بیسیم AirPort مجهز بود که امکان اتصال Wi-Fi را برای نخستین بار در لپتاپهای اپل فراهم میکرد.
آیبوک G4 که در سال ۲۰۰۳ عرضه شد، به پردازندهی PowerPC G4، گرافیک بهبودیافته با تراشهی ATI Radeon 9200، و رم ۱٫۵ گیگابایتی مجهز شد. همچنین این مدل از درگاه USB 2.0 نیز پشتیبانی میکرد.
سری آیبوک به دلیل دوام، قیمت مناسب و طراحی کاربرپسند خود شهرت داشت و در میان دانشآموزان و کاربران عادی بسیار محبوب بود. این لپتاپ مسیر را برای لپتاپهای آینده اپل هموار کرد.
پاور مک جی۴
پاور مک جی۴، معرفیشده در ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۹، جهش چشمگیری در خط تولید کامپیوترهای رومیزی اپل بود. این دستگاه قدرتمند دارای پردازندهی PowerPC G4 با سرعتهای مختلف از ۳۵۰ مگاهرتز تا ۵۰۰ مگاهرتز، واحد پردازش ممیز شناور و مدیریت حافظهی فیزیکی یکپارچه، و یک مسیر دادهی ۱۲۸ بیتی با سرعت ۱۰۰ مگاهرتز بود. این سیستم با حافظهی کش ۶۴ کیلوبایت L1 و ۱ مگابایت L2 عرضه میشد که قدرت پردازش کافی برای آن زمان را فراهم میکرد.
پاور مک جی۴ از نظر اتصال نیز گزینههای قابل توجهی داشت:
- دو درگاه USB
- سه درگاه FireWire
- درگاه اترنت
این دستگاه از حداکثر ۱٫۵ گیگابایت رم پشتیبانی میکرد و امکان ارتقای حافظه از طریق چهار اسلات DIMM PC100 فراهم بود. همچنین، این کامپیوتر دارای یک اسلات اختصاصی AGP برای کارت گرافیک و سه اسلات PCI بود.
پاور مک جی۴ بهویژه به دلیل قدرت پردازش خود نقدهای مثبتی از منتقدان دریافت کرد
پاور مک جی۴ به قدری قدرتمند بود که ابتدا توسط دولت ایالات متحده به عنوان یک ابرکامپیوتر طبقهبندی شد، که منجر به محدودیتهای صادراتی شد. این طبقهبندی به دلیل توانایی آن در انجام بیش از یک میلیارد عملیات ممیز شناور در ثانیه بود که توان محاسباتی شگفتانگیز پردازندهاش را به نمایش میگذاشت.
پاور مک جی ۴ کیوب: طراحی نوآورانه و شکست تجاری
پاور مک جی ۴ کیوب که در جولای ۲۰۰۰ معرفی شد، طراحی جسورانه و نوآورانهای را نشان داد که جوهرهی زیباییشناسی کمینهگرای اپل را به نمایش میگذاشت. این مکعب کوچک با ابعاد ۲۰ سانتیمتر دارای پردازندهی قدرتمند ۴۵۰ مگاهرتزی PowerPC G4، حافظهی رم ۶۴ مگابایتی (قابل ارتقا تا ۱٫۵ گیگابایت) و یک دیسکسخت ۲۰ گیگابایتی بود. سیستمعامل این دستگاه MacOS 9.0.4 بود و امکان ارتقا به OSX 10.4.11 وجود داشت.
کیوب به جای فن از سیستم تهویهی همرفت برای عملکرد بیصدا استفاده میکرد
باوجود مشخصات چشمگیر و ظاهر جذاب، کیوب جی ۴ نتوانست موفقیت تجاریای پیشبینیشده را به دست آورد. منتقدان ضمن تحسین طراحی نوآورانه از قیمت بالای آن انتقاد کردند، بهویژه اینکه این دستگاه در نقطهای بین آیمک مصرفی و پاور مک جی ۴ حرفهای قرار داشت.
اپل، تولید کیوب را در جولای ۲۰۰۱ و تنها یک سال پس از معرفی آن و با فروش ۱۵۰,۰۰۰ واحد به حالت تعلیق درآورد. بر خلاف شکست تجاری، کیوب جی ۴ همچنان یک قطعهی محبوب از تاریخ اپل باقی مانده است و به خاطر طراحی انقلابی و عملکرد بیصدای خود مورد تحسین قرار میگیرد.
آیمک G4: طراحی منحصربهفرد و موفقیت تجاری
آیمک G4 که در ژانویهی ۲۰۰۲ معرفی شد، تحولی چشمگیر نسبت به مدلهای قبلی داشت و با طراحی نوآورانهاش توجهها را جلب کرد. این دستگاه به دلیل نمایشگر LCD قابل تنظیم که روی بازویی انعطافپذیر قرار داشت، به نام «آیلامپ» (iLamp) شناخته میشد.
در قلب این دستگاه، پردازندهی PowerPC G4 قرار داشت که با سرعتهای مختلف بین ۷۰۰ مگاهرتز تا ۱٫۲۵ گیگاهرتز بسته به مدل و سال عرضه، متفاوت بود. این دستگاه با ۲۵۶ مگابایت رم (قابل ارتقا تا ۱ گیگابایت) و ظرفیتهای مختلف هارد دیسک که از ۶۰ گیگابایت عرضه میشد.
استیو جابز اصرار داشت آیمک G4 نمایشگر قابلتنظیم داشته باشد و این مفهوم را با گل آفتابگردان نشان داد
نقدهای مثبت بسیاری از سوی منتقدان و کاربران به این دستگاه وارد شد که طراحی جسورانه و عملکرد قدرتمند آن را ستودند. آیمک G4 برای اپل یک موفقیت تجاری بزرگ بود و در سال اول بیش از ۱٫۳ میلیون دستگاه فروش داشت.
کامپیوتر eMac
eMac که در سال ۲۰۰۲ معرفی شد، ابتدا برای بازار آموزش طراحی شده بود، اما به دلیل تقاضای بالا، برای مصرفکنندگان عمومی نیز در دسترس قرار گرفت. این کامپیوتر همهکاره دارای نمایشگر تخت ۱۷ اینچی CRT با وضوح حداکثر ۱۲۸۰×۹۶۰ پیکسل بود. eMac با پردازندهی PowerPC G4 کار میکرد که فرکانسی ۷۰۰ مگاهرتز در نسل نخست، به ۱٫۴۲ گیگاهرتز در نسل پنجم رسید.
همچنین eMac با گزینههای مختلف ذخیرهسازی عرضه میشد که شامل دیسکسخت با ظرفیت ۴۰، ۶۰ یا ۸۰ گیگابایت و درایوهای نوری CD و DVD بود. این دستگاه از حداکثر یک گیگابایت رم پشتیبانی میکرد و دارای بلندگوهای داخلی، درگاه اترنت و امکان شبکهی بیسیم AirPort بود.
استیو جابز eMac را «مقرون بهصرفهترین سیستم PowerPC G4 تاریخ» نامید
در طول سه سال پشتیبانی، eMac پنج بهروزرسانی دریافت کرد که شامل پردازندههای سریعتر، گرافیک بهبود یافته و حتی پشتیبانی از USB 2.0 بود. با وجود محبوبیتش، eMac در سال ۲۰۰۵ با ظهور آیمک G5 کنار گذاشته شد که این تغییر به معنای پایان دوران نمایشگرهای CRT برای کامپیوترهای اپل بود.
مکمینی
مکمینی، کوچکترین کامپیوتر دسکتاپ اپل، برای نخستین بار در سال ۲۰۰۵ معرفی شد و همچنان نیز در نسخههای مختلفی تولید میشود. نسل اول این دستگاه مبتنی بر پردازندهی PowerPC G4 بود و نسل ارائه شده در سال ۲۰۲۴ با پردازندهی M4 Pro ارائه میشود.
عرضهی مکمینی جدید با تراشهی M4، بهطور پیشبینیشدهای برای توسعهی برنامهنویسی هوشمصنوعی صورت گرفت. در طول این سالها، مکمینی به یکی از گزینههای محبوب برای کسانی که به دنبال یک کامپیوتر جمع و جور با قدرت پردازش بالا بودند، تبدیل شده است.
اپل رسما نسل جدید مک مینی را با پردازندهی قویتر، ابعاد کوچکتر و پشتیبانی از هوش مصنوعی رونمایی کرد.
مبین احمدی
مکمینی ۲۰۲۴ همچنین به عنوان اولین مکمینی کربن خنثی معرفی شده است، که یک گام مهم در راستای حفظ محیط زیست به شمار میآید. با عملکرد قدرتمند، طراحی جمع و جور و فرآیند تولید دوستدار محیط زیست، مک مینی اپل همچنان گزینهای همهجانبه و جذاب برای کاربرانی است که به دنبال یک کامپیوتر رومیزی توانمند در بستهای کوچک هستند.
مکبوک
مکبوک، محصول برجستهی شرکت اپل، از زمان معرفی در سال ۲۰۰۶، تحولات چشمگیری را پشت سر گذاشته است. این لپتاپ که در ابتدا جایگزین مدلهای iBook G4 و PowerBook G4 شد، نقطهی آغاز گذار اپل به پردازندههای اینتل بود و با تراشههای Intel Core Duo عرضه شد.
در سال ۲۰۰۸، لحظهای مهم در تاریخ مکبوک رقم خورد که بازار لپتاپهای بسیار باریک و سبک را متحول کرد؛ معرفی مکبوک ایر. این دستگاه با طراحی باریک و استفاده از حافظهی SSD، استاندارد جدیدی در ساخت لپتاپ ایجاد کرد که تا به امروز به یکی از نمادهای اپل تبدیل شده است.
همزمان با عرضهی مکبوک، خط تولید مکبوک پرو نیز معرفی شد و در طول سالها بهبودهای مستمری را تجربه کرد. در سال ۲۰۱۲، اپل نمایشگرهای رتینا را به مکبوک پرو افزود که کیفیت تصویر را به طور چشمگیری ارتقا میداد. در سال ۲۰۱۶، مدلهای جدید مکبوک پرو با اضافه کردن تاچ بار بحثبرانگیزی، بازطراحی شدند.
تحول اساسی در نوامبر ۲۰۲۰ رخ داد؛ زمانیکه اپل مدلهای مکبوک ایر و مکبوک پرو ۱۳ اینچ را با تراشهی M1، معرفی کرد. این تغییر از پردازندههای اینتل به اپل سیلیکون منجر به افزایش چشمگیر عملکرد و بهرهوری انرژی شد تا جایی که عمر باتری از یک روز نیز فراتر رفت!
در ۳۰ اکتبر ۲۰۲۴، اپل نسل جدید مکبوک پرو را با تراشههای خانوادهی M4 معرفی کرد. این مدلها، که همچنان بر افزایش عملکرد و بهرهوری متمرکز هستند، موقعیت اپل را در بازار لپتاپهای کممصرف و پرتوان تقویت میکنند.
مدلهای جدید مکبوک پرو چندین پیشرفت فنی قابل توجه دارند. از جمله این پیشرفتها میتوان به دوربین پیشرفتهی ۱۲ مگاپیکسلی با قابلیت Center Stage، پشتیبانی از تاندربولت ۵ در مدلهای M4 Pro و M4 Max، و گزینهی جدید نمایشگر با پوشش نانو اشاره کرد. همچنین، مکبوک پرو ۱۴ اینچی اکنون به صورت استاندارد با ۱۶ گیگابایت رم عرضه میشود.
در طول تاریخ، خط تولید مکبوک همواره مرزهای طراحی، عملکرد و تجربهی کاربری را جابجا کرده است. از معرفی ساختار آلومینیومی یکپارچه گرفته تا استفاده از نمایشگرهای رتینا و گذار به سیلیکون اپل، هر نسل از این لپتاپها با پیشرفتهای قابلتوجهی همراه بوده که نقش مهمی در شکلدهی به دنیای لپتاپها داشته است.
مک پرو (استوانهای)
مک پرو استوانهای که در سال ۲۰۱۳ معرفی شد، تغییر اساسی نسبت به طراحیهای پیشین مک پرو داشت. این کامپیوتر فشرده و استوانهای، ۹٫۹ اینچ ارتفاع و ۶٫۶ اینچ قطر و حدود ۵ کیلوگرم وزن داشت. این مدل به مجموعهای از پردازندههای قدرتمند مجهز بود که از ۳٫۷ گیگاهرتز چهار هستهای اینتل زئون E5 تا پردازندهی ۲٫۷ گیگاهرتز دوازده هستهای را شامل میشد.
مدل پایهی این دستگاه با ۱۲ گیگابایت رم، ۲۵۶ گیگابایت حافظهی SSD و دو کارت گرافیک AMD FirePro D300 با ۲ گیگابایت حافظهی VRAM عرضه میشد. پیکربندیهای بالاتر تا ۶۴ گیگابایت رم، حافظهی SSD بزرگتر و کارت گرافیک قدرتمندتر AMD FirePro D700 با ۶ گیگابایت حافظهی VRAM را شامل میشدند.
رسانهها مک پرو استوانهای را «به طرز عجیبی سریع و قدرتمند» با مشخصات «تقریباً اسطورهای» توصیف کردند
نقدهای اولیه نسبت به مک پرو استوانهای مثبت بود. با این حال، طراحی منحصربهفرد آن که از نظر زیباییشناسی و تهویه، به ترتیب چشمگیر و کارآمد بود، محدودیتهایی در زمینههای ارتقا و انعطافپذیری ایجاد میکرد.
با وجود استقبال اولیه، در نهایت طراحی مک پرو استوانهای برای ارتقا مشکلساز شد. این امر باعث شد که اپل در مدل ۲۰۱۹ مک پرو به طراحی سنتیتر Tower مانند بازگردد، به طوری که محدودیتهای مدل استوانهای را برطرف شده و در عین حال عملکرد بالای خود را برای کاربران حرفهای فراهم آورد.
آیمک
آیمک یک سری از کامپیوترهای دسکتاپ همهکاره است که توسط شرکت اپل طراحی، تولید و به فروش میرسد. این سری از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۱، از تراشههای مبتنی بر معماری زئون اینتل استفاده میکرد.
اولین مدلهای iMac که از پردازندههای اینتل استفاده میکردند، همان محفظه پلیکربنات سفید رنگ مدل iMac G5 را دوباره به کار میبردند. مدلهای بعدی به مواد آلومینیومی و پلاستیکی تغییر یافتند و سپس دوباره به بدنه یکپارچهی آلومینیومی رسیدند. آیمکهایی که پس از مهرماه ۱۳۹۱ منتشر شدند، همچنین نمایشگری بسیار نازکتر با فریم ۵ میلیمتری داشتند.
به عنوان چهارمین مهاجرت سختافزاری اپل از انتقال مکها به پردازندههای اختصاصی، آیمکهای مبتنی بر اینتل با مدلهای آیمک مجهز به اپل سیلیکون از سال ۲۰۲۱ جایگزین شدند. اپل مدل ۲۱٫۵ اینچی آیمکهای مبتنی بر اینتل را در همان سال متوقف کرد و مدل ۲۷ اینچی در مارس ۲۰۲۲ با اعلام رسمی مک استودیو از خط تولید خارج شد.
آیمک پرو
آیمک پرو یک کامپیوتر شخصی و سرور همهجانبه است که از سال ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ عرضه شد. این محصول در زمان معرفی یکی از چهار کامپیوتر دسکتاپ در خط تولید مکینتاش بود که بالاتر از مدلهایی مانند مک مینی و آیمک قرار داشت و به عنوان جایگزینی همهجانبه برای مک پرو عرضه شد.
اپل سختافزار داخلی آیمک را بازطراحی کرد تا سیستم تهویهی مناسب برای پردازندههای زئون و گرافیک AMD Volga فراهم کند.
از نظر ظاهری، آیمک پرو تقریباً مشابه آیمک میانرده است، با این تفاوت که رنگ تیرهتری دارد
آیمک پرو با استقبال مثبت منتقدان مواجه شد که عملکرد بیصدا و جذابیت به عنوان یک دستگاه همهجانبه را تحسین کرده، ولی از نبود قابلیت ارتقا و همچنین مشکلاتی که از آیمک معمولی به ارث برده بود، انتقاد کردند.
پس از دریافت بروزرسانیهای جزئی، تولید این دستگاه در مارس ۲۰۲۱ متوقف شد و جایگاه خود در خط تولید اپل را به مک پرو و مک استودیو سپرد.
مک پرو ۲۰۱۹
یکی از این تحولات بزرگ مک پرو در سال ۲۰۱۹ صورت گرفت. این مدل به نوعی بازگشت به ظاهر نسخههای قبلی بود، اما طراحی بهبودیافتهای مانند سوراخهای بزرگتر برای تهویه داشت. این ایستگاه کاری قدرتمند دارای مشخصات برجستهای است، از جمله پردازنده که از ۸ تا ۲۸ هسته پردازندههای زئون را شامل میشود. مک پرو ۲۰۱۹ از حداکثر ۱٫۵ ترابایت رم پشتیبانی میکند و دارای هشت اسلات PCIe است.
قدرت گرافیکی این دستگاه نیز قابل توجه است. کاربران میتوانند از پردازندههای گرافیکی AMD Radeon Pro Vega بهره ببرند که قادر به ارائهی ۱۴٫۱ ترافلاپ پردازش هستند.
در این مقاله قصد داریم نگاهی عمیق به درون هیولای ورکاستیشن بهتازگی معرفی شدهی اپل، مک پرو ۲۰۱۹ بیاندازیم و با مشخصات این کامپیوتر قدرتمند بیشتر آشنا شویم.
ابوالفضل رحیمی
اپل مک استودیو: یک کامپیوتر دسکتاپ قدرتمند برای حرفهایها
مک استودیو یک دسکتاپ قدرتمند است که فاصله بین مکمینی و مکپرو را پر میکند. این دستگاه برای اولین بار در سال ۲۰۲۲ معرفی شد. مک استودیوی ارائه شده ۲۰۲۴ از تراشههای پیشرفته M2 Max یا M2 Ultra اپل بهره میبرد که عملکرد استثنایی برای حرفهایهای خلاق فراهم میآورد.
منتقدان، مک استودیو را به دلیل طراحی جمعوجور و عملکرد قدرتمندش ستودهاند
این دستگاه بهویژه برای کارهایی مانند رندرینگ سهبعدی، ویرایش ویدیو و تولید موسیقی مناسب است. طراحی حرارتی با فنهایی دوطرفه، اجازه میدهد که حتی در حین پردازش، دستگاه بیصدا کار کند.
اپل در ساخت مک استودیو، تمرکز خاصی بر پایداری زیستمحیطی داشته است. آهنرباها و لحیمکاری بورد اصلی این دستگاه تماماً از مواد بازیافتی تهیه میشود که تعهد اپل به کاهش اثرات آلودگی را برجسته میکند.
با این حال، مک استودیو با برخی انتقادات در زمینهی تعمیرپذیری مواجه شده است. به رغم درگاههای حافظهی فلش، ارتقای SSD در این دستگاه پشتیبانی نمیشود که برخی آن را بهعنوان یک ویژگی نامناسب برای کاربران میدانند.
آیمک ۲۴ اینچی
آیمک ۲۴ اینچی جدید در ۲۸ اکتبر ۲۰۲۴ معرفی شد تنها با نمایشگر ۲۴ اینچی عرضه میشود، که جایگزین مدلهای قبلی با اندازههای ۲۱ و ۲۷ اینچ شده است. این آیمک همچنین از جدیدترین و بهترین تراشهی M4 بهره برده و در هفت رنگ مختلف به فروش میرود.
مدل پایه ۲۴ اینچی آیمک با قیمت ابتدایی ۱,۲۹۹ دلار عرضه میشود و با ۲۵۶ گیگابایت حافظهی ذخیرهسازی و دو درگاه تاندربولت ۴ همراه است.
و داستان مک همچنان ادامه دارد
داستان تحول کامپیوترهای مکینتاش، ماجرایی از چشماندازها، چالشها، پشتکار و پیروزی بر محدودیتها است که نشان میدهد چگونه تیمی متعهد با هدف مشترک، توانست بر موانع فنی و طراحی غلبه کند و دستگاههایی انقلابی خلق کند.
با در نظر گرفتن حافظهی کم، طراحی مینیمال و اهداف عملکردی بلندپروازانه، اپل استاندارد جدیدی برای کامپیوترهای شخصی ایجاد کرد. سختافزارهای مکینتاش (که در ادامه مک نامیده شد)، در هر نسل بدون ایراد نبود، اما هر بار به نوعی پایهگذار انقلابی در دنیای کامپیوترهای کاربرپسند شدند تا ثابت کنند که با خلاقیت و تلاش، میتوان چالشهای فنی به ظاهر حلنشدنی را پشت سر گذاشت.
درسهای آموختهشده از پروژهی مکینتاش، اهمیت طراحی کاربرمحور، ارزش همکاری بین تیمهای طراحی درون شرکتی، و نیاز به تعادل میان نوآوری و واقعیتهای بازار را دو چندان میکند. مکینتاش از ۴۱ سال گذشته تاکنون فقط محصولی با هدف فروش بالا نبود؛ بلکه اپل تلاش کرده است تا چارچوبی را ایجاد کند که آیندهی کامپیوترها را نطور که میخواهد، شکل دهد.