رها کردن گذشته برای همه آسان نیست. برخی از ما حوادث غم انگیزی را پشت سر گذاشته ایم که برای همیشه ما را زخمی کرده است. برخی از ما چنان زندگی سختی داریم که دو دستی به «روزهای خوب قدیم» که زندگی بسیار آسانتر بود، چسبیده ایم. با داشتن این ویژگی ها که در ادامه آمده است، متوجه می شوید که در گذشته زندگی می کنید پس با مجله اینترنتی فانیلی همراه باشید.
چند ویژگی که نشان می دهد در گذشته زندگی می کنید
گیر افتادن در گذشته ممکن است بی ضرر به نظر برسد، اما مطالعات نشان می دهد که در واقع می تواند منجر به اضطراب و افسردگی شود. بیایید ببینیم افرادی که در گذشته زندگی می کنند، چه ویژگی هایی دارند:
روزهای خوب گذشته را رمانتیک می کنند
گذشته این افراد به معنای واقعی کلمه «بهشت روی زمین» بوده است یا حداقل این تصوری است که با هر بار شنیدن سخنان از آنها دریافت میکنید. با این حال، می دانیم که قطعا همه چیز عالی نبوده است، قطعاً رابطه تمام شده ای که الان فقط از خوبی هایش می گویید لحظات ناخوشایندی داشته که منجر به جدایی شده، اما بحث «عادت کردن» به شرایط است.
پشیمانی زیادی دارند
این افراد زمان زیادی را صرف فکر کردن به پشیمانی و اگر چه، می گذرانند. آنها به جای اینکه از اشتباهات گذشته خود درس بگیرند تا در آینده بهتر عمل کنند، با وسواس روی «پاک کردن» اشتباهات گذشته تمرکز می کنند.
به دستاوردهای سال ها پیش خود افتخار می کنند
این افراد در مورد جایزه ای که سال گذشته به دست آوردند یا کسب و کاری که قبلاً اداره می کردند، صحبت می کنند. شاید آنها در زمان خود دستاوردهای خوبی باشند، اما مشکل اینجاست که این افراد در دهه اخیر هیچ جایزه جدیدی دریافت نکرده اند و تنها پس از یک سال کسب و کارشان به هم ریخته است! حالا جشن گرفتن پیروزی آنها اشکالی ندارد. اما مشکل اینجاست که به همان اندازه که دوست دارند، خودشان را تعریف کنند، چیز زیادی برای لاف زدن ندارند. آنها احتمالاً کار قابل توجهی انجام نداده اند و فقط در “روزهای اوج” خود گیر کرده اند. این افراد ممکن است حتی احساس نکنند که بیش از یک دهه از آن دستاورد گذشته است.
هنوز هم گذشته خود را دنبال می کنند
چنین افرادی را می بینید که دائماً مشخصات شریک سابق خود را چک می کنند. اگر چیزی بگویید، حالت تدافعی می گیرند و احتمالاً آن را به کنجکاوی نسبت می دهند. اما این اولین بار نیست که این کار را انجام می دهند. چنین افرادی حاضر نیستند، افراد گذشته را در همان گذشته رها کنند و نمی توانند به سادگی از کنار آن عبور کنند.
همیشه حال و گذشته را با هم مقایسه می کنند
این افراد مانند بازنشستگان 80 ساله ای هستند که زمانی که کارها ساده تر بود را به یاد می آورند. درست است که زندگی در آن زمان بهتر بوده اما بین گفتن هرازگاهی و تکرار مداوم آن تفاوت وجود دارد.
هنوز از دست افرادی که آنها را زده اند، عصبانی هستند
درست است، ضرباتی که از مردم خوردیم را فراموش نمی کنیم اما مشکل اینجاست که این افراد هنوز با دیدن شخصی که سال ها پیش به آنها بد گفته است، ناراحت می شوند.
نشانه گذر از گذشته این است که بدی هایی را که دیگران با شما انجام داده اند، بگویید و آنها را برای خود حل کنید.
نقش قربانی را پذیرفته اند
این افراد آنقدر از دست برخی افراد عصبانی هستند که آنها را به خاطر هر اتفاقی که در زندگی شان افتاده، سرزنش می کنند.
آیا آنها ایمان خود را به عشق از دست داده اند و نمی توانند به دیگران اعتماد کنند؟ آنها شریک قبلی خود را مقصر می دانند.
آیا آنها در حرفه خود شکست خورده اند؟ والدین آنها همیشه مقصر هستند.
اینطور نیست که آنها لزوما اشتباه یا ناعادلانه باشند اما پس از مدتی، خود ما باید مسئول زندگی خود باشیم و مسئولیت بهبود خود را بر عهده بگیریم.
سعی می کنند، گذشته را احیا و بازسازی کنند
این افراد تمایلی به امتحان چیزهای جدید، باز کردن ذهن خود برای احتمالات دیگر یا تغییر مسیر ندارند. مهم نیست که پنج بار در راه اندازی کسب و کار شکست خورده باشند. دوباره از همان راه وارد می شوند و این نوع تفکر آنها را در گذشته نگه می دارد. همچنین آنها هرگز نمی توانند فرصت های جدیدی را که با رفتن در مسیری متفاوت به دست می آورند، ببینند.
هیچ تمایلی به آینده ندارند
در جایی که ما مشتاقانه منتظر دیدن آینده هستیم، در بهترین حالت ناامید می شوند و در بدترین حالت از این واقعیت که زمان رو به جلو است، ناراحت هستند. بهترین روزهای آنها در گذشته است.
اگر به گذشته فکر نکنند، احساس می کنند به گذشته خیانت کرده اند
این به ویژه در مورد افرادی که از حرکت رو به جلو احساس گناه می کنند، صادق است. کسانی که در غم از دست دادن یکی از عزیزانشان غمگین هستند یا کسانی که می خواهند به قول خود عمل کنند. به دلیل این احساس گناه، ناخودآگاه تصمیماتی می گیرند که آنها را در جایی که هستند، نگه می دارد. اما مشکل این است که اگر عزیز از دست رفته هرگز نخواست آنها را در عذاب ببیند چه؟ یا اگر عشق دوران نوجوانی شان که به خاطر قول دادن همه را کور کرده اند، ازدواج کرده باشد و آنها نشناسند چه؟