بعدازظهر آفتابی یکی از روزهای آغازین دههی ۱۹۸۰، ریک اسمیت مأمور ۳۰ سالهی افبیآی، وارد کافهی تاریخی و شیک بالبوآ در محلهی آرام و سبز کاوهالو (Cow Hollow) در سانفرانسیسکو شد. اسمیت که هنوز مجرد بود، در همان نزدیکی زندگی میکرد و این کافه، پاتوق گاهوبیگاهش شده بود.
اسمیت در کافه، چهرهای آشنا دید؛ همان مردی که حدود یک سال پیش، او را بعد از خروج از کنسولگری شوروی در سانفرانسیسکو ملاقات کرده بود. آن مرد که اصالتی اتریشی داشت، بهعنوان کارآفرین فعال در سیلیکونولی شناخته میشد و از طریق واسطهگری در خرید کالاهای پیشرفتهی غربی بین شرکتهای آمریکایی و کشورهای اروپای شرقی، امرار معاش میکرد.
آنطور که Politico داستان را تعریف میکند، مرد اتریشی برای توسعهی تجارت خود به کنسولگری شوروی رفتوآمد داشت و اصلا فکرش را نمیکرد که افبیآی با دقت ساختمانهای دیپلماتیک شوروی را تحت نظر دارد. اصلا چرا باید اینطور فکر میکرد؟ در دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی، تجارت با شوروی لزوماً کار مشکوکی محسوب نمیشد. برای مثال، در سال ۱۹۷۹، حجم تجارت قانونی میان ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ۴٫۵ میلیارد دلار بود که حدود ۲۰۰ میلیون دلار آن مربوط به فناوریهای پیشرفته میشد. اما بخش ضدجاسوسی افبیآی بهطور معمول کنسولگری را تحت نظارت شدید قرار میداد. همین نظارت دقیق بود که توجه ماموران را به رفتار مشکوک کارآفرین اتریشی جلب کرد، تاجاییکه برایش پرونده تشکیل داده شد. اینجا بود که اسمیت برای اولین بار با او تماس گرفت.
تاجرهای بینالمللی معمولاً منابع اطلاعاتی مهمی برای افبیآی هستند
تاجرهای بینالمللی معمولاً منابع اطلاعاتی مهمی برای افبیآی هستند، زیرا به افرادی دسترسی دارند که هرگز حاضر نمیشوند بهصورت آگاهانه با یک مقام رسمی دولت آمریکا صحبت کنند. حتی برخی از این افراد پا را از تجارت فراتر گذاشته و بهعنوان مأموران مخفی برای سرویسهای جاسوسی کشورها فعالیت میکنند.
در طول نخستین ملاقات، اسمیت و کارآفرین اتریشی که هم سن و سال هم نبودند، بهخوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کردند. مرد اتریشی باهوش، باتجربه و خوشلباس بود و بسیار مودبانه رفتار میکرد. او خود را کارآفرینی در حوزهی دیجیتال معرفی کرد و گفت که ورزش اسکی را حرفهای دنبال میکند. او علاوه بر زبان آلمانی، انگلیسی را نیز بینقص صحبت میکرد.
این مرد اتریشی قبلا خود را علاقهمند به همکاری با افبیآی نشان داده بود، اما پیگیری پروندهی سوابق او، درنهایت به جایی نرسید. چنین مواردی در دنیای ضدجاسوسی غیرمعمول نیست؛ زیرا سرنخهای هویتی در بسیاری از مواقع به بنبست میرسند. اما اکنون، در کافهی بالبوآ، اسمیت تصمیم گرفت از این برخورد تصادفی، نهایت استفاده را ببرد. او کنار دست کارآفرین اتریشی نشست و بدون حاشیه گفت: «من حافظهی خوبی در یادآوری چهرهها دارم و خودم را دوباره معرفی میکنم: ریک اسمیت»
در آن لحظات که اسمیت دوباره باب گفتگو را با کارآفرین اتریشی در کافه باز میکرد، اصلا فکرش را هم نمیکرد که این ملاقات اتفاقی، پیامدهای مهمی در پی خواهد داشت. این دیدار، زمینهی یک برنامهی بزرگ ضدجاسوسی را فراهم آورد؛ عملیاتی تحت رهبری افبیآی که باعث شد بلوک شرق فناوریهایی به ارزش میلیونها دلار را از آمریکا بخرند که بهطور مخفیانه دچار نقص شده بودند.
درگیری تکنولوژیک در دوران جنگ سرد
دههی ۸۰ میلادی زمان اوج رقابتهای جنگ سرد بود. برای چند دهه، ایالات متحده صادرات فناوریهایی با کاربردهای دوگانهی نظامی و غیرنظامی را به بلوک شرق ممنوع کرده بود. در اواخر سال ۱۹۷۹ این تحریمها پس از حملهی شوروی به افغانستان شدیدتر نیز شد.
شوروی قصد داشت کل صنعت کامپیوتری غرب را بهطور مخفیانه کپی کند
در همین بحبوحه، افبیآی پی برد که اتحاد جماهیر شوروی به شدت تشنهی دسترسی به فناوریهای پیشرفتهی آمریکایی بود؛ از جمله فناوریهایی مانند ریزتراشههای کامپیوتری که انقلابی در طیف گستردهای از دستگاههای دیجیتالی و سامانههای نظامی ایجاد کرده بودند. جاسوسان شوروی، تلاش میکردند این فناوریها را بهصورت مخفیانه خریداری کنند یا از راههای غیرقانونی به داخل کشور منتقل کنند. برنامههای موشکی بالستیک، سیستمهای دفاع هوایی، پلتفرمهای جاسوسی الکترونیکی و حتی شاتل فضایی بوران شوروی، ظاهرا به تراشههای آمریکایی وابسته بودند.
البته هدف شوروی، فقط بهره بردن از تجهیزات غربی نبود. آنها قصد داشتند کل صنعت کامپیوتری غرب را بهطور مخفیانه کپی کنند. بهدلیل محدودیتهای فناوری، شوروی نمیتوانست ابزارهای پیچیدهی ساخت تراشه را که آمریکا، اروپا و ژاپن میفروختند، تولید کند. توافقات مخفیانهای که از سال ۱۹۸۱ میان شوروی و بلغارها آغاز شد، نشان میداد که آنها بهدنبال بهدست آوردن فناوریهایی برای تولید دستگاههای ذخیرهسازی اطلاعات و سایر محصولات پیشرفته بودند.
مقامات شوروی سیلیکونولی را بهعنوان یک منطقهی حیاتی برای نفوذ میدیدند، زیرا به فناوریهای آن نیاز داشتند. هیچ جایی از سیلیکونولی برای دسترسی به دانش و ابزارهای مرتبط کاملتر نبود.
– کریس میلر،نویسندهی کتاب جنگ تراشهها: نبرد بر سر حیاتیترین فناوری دنیا
طبق تخمین سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA)، در اواخر دههی ۱۹۷۰، جاسوسهای شوروی به طور غیرقانونی هزاران قطعه از ریزمدارهای الکترونیکی پیشرفتهی غربی را به ارزش صدها میلیون دلار به دست آوردند. میلت بیردن، یکی از مقامات ارشد سابق سیا که مدیر عملیات ضدجاسوسی علیه شوروی بود، در کتاب سرگذشت خود خاطر نشان میکند: «آنها [روسها] در حال دزدیدن تمام فناوریهای ما بودند و درست مانند یک جاروبرقی، آن را بالا میکشیدند.»
ویژگی ناشناس ماندن در بازار سیاهِ دورزدن تحریمهای ایالات متحده، فرصتهایی نیز برای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا ایجاد کرده است تا با راهاندازی عملیاتهایی فوقمحرمانه، فناوریهای حساس را پیش از رسیدن کالا به مقصد نهایی، تخریب یا با ایجاد تغییراتی، بیاثر کنند. برای مثال، انفجار مشکوک خط لولهی بزرگ نفتی سیبری در سال ۱۹۸۲، احتمالاً نتیجهی عملیاتی بود که به دستور کاخ سفید برای نفوذ به زنجیرههای تأمین فناوری شوروی انجام شد.
در دوران جنگ سرد، مامورهای افبیآی مانند ریک اسمیت نیز در تکاپوی شکار جاسوس بودند. اسمیت به یاد میآورد که «در آن زمان، موضوع انتقال فناوری، بحث داغ [جاسوسان شوروی] بود.» بنابراین، برخورد تصادفی او با یک کارآفرین فناوری که روابط تجاری گستردهای در اروپا داشت، فرصتهای جالبی را پیش روی او و سازمانش نهاده بود.
کارآفرین اتریشی موافقت کرد بهعنوان یک جاسوس دوجانبه نقش بازی کند
اسمیت میگوید که متقاعد کردن کارآفرین اتریشی کار چندان سختی نبود. همان شب و در کافهی پالبوآ، این دو نفر شروع به طرحریزی نقشهای کردند که عملیات اینترینگ (Intering) نام گرفت. تحت هدایت افبیآی و زیر نظر ریک اسمیت، کارآفرین اتریشی قبول کرد که نقش یک دلال خلافکار را بازی کند که حاضر است فناوریهای ممنوعه را به شوروی بفروشد.
در طی عملیات اینترینگ، افبیآی توانست همزمان به چند هدف دست یابد: فناوریهایی معیوب را به شوروی و متحدانش بفروشد تا آنها را گمراه کند، خزانهی بلوک شرق را تخلیه کند، مأموران اطلاعاتی بلوک شرق و نیز توطئهگران مخفی آمریکایی را شناسایی کند و درنهایت اطلاعات دقیقی دربارهی فناوریهایی که شوروی به دنبال آنها بود، به دست آورد.
پشت پرده عملیات اینترینگ
در عملیات اینترینگ، هدف این بود که کارآفرین اتریشی مستقیماً با شورویها وارد تجارت شود، اما این کار آسان نبود؛ زیرا دیپلماتها و افسران اطلاعاتی شوروی نیز بیکار ننشسته و همیشه بهدنبال شناسایی جاسوسان غربی بودند.
کارآفرین اتریشی پس از کسب مهارتهای لازم به وین بازگشت؛ شهری که در دوران جنگ سرد به مرکز فعالیتهای جاسوسی و بازیهای پنهانی شهرت داشت. این شهر بهدلیل بیطرفی، زمین بازی مناسبی برای فعالیتهای اطلاعاتی بین غرب و شرق محسوب میشد.
در وین، کارآفرین با سفارت شوروی تماس گرفت و پیشنهاد فروش فناوریهای پیشرفتهی سیلیکونولی را به آنها ارائه کرد. در ابتدا، مقامات علاقهی چندانی نشان ندادند، زیرا بیشتر به دنبال اطلاعات طبقهبندیشده بودند تا کالا. اما این ابراز بیعلاقگی، ساختگی بود چراکه مقامات شوروی به این فناوریهای پیشرفته علاقه داشتند، اما میخواستند عملیات را از طریق همپیمانان بلوک شرق هدایت کنند، نه از طرف روسها.
پس از شکست نقشهی اولیه، کارآفرین اتریشی به مقامات آلمان شرقی و سپس بلغارها معرفی شد. کشورهای بلوک شرق، در واقع واسطههایی بودند که مقامات KGB، از آنها برای انتقال فناوریهای ممنوعه استفاده میکردند. این روش به KGB اجازه میداد فاصلهی امنی بین خود و عملیاتهای جاسوسی ایجاد کرده و جاسوسهای شوروی را برای اهداف مهمتری به کار گیرد. همچنین مقامات KGB میدانستند که غرب در تجارت با کشورهای اروپای شرقی به اندازهی شوروی محتاط نبود، پس بهتر بود معامله با آمریکا از کانال کم خطرتر کشورهای اروپای شرقی صورت گیرد.
تا آمادهسازی ورود جاسوس به پروژه، مقامات دستگاههای جاسوسی آمریکا با استفاده از شبکههای ارتباطی خود، تجهیزات فناوری را پیش از تحویل به بلوک شرق دستکاری کردند. تا سال ۱۹۸۲، مقدمات فنی کار بهطور کامل انجام شد، اما همچنان هماهنگی بسیاری از نهادهای داخلی و خارجی مورد نیاز بود. یکی از مراکز کلیدی در عملیات، شهر لندن بود؛ جایی که مهندسان آمریکایی قطعات فناوری را بیسروصدا دستکاری و آمادهی ارسال به بلوک شرق میکردند.
هیچیک از عوامل دخیل، نمیدانستند بخشی از ماجرای خرابکاریاند
عملیات اینترینگ در سطح بینالمللی اجرا شد: یک منبع اطلاعاتی آمریکایی در شرکت آلمان شرقی Robotron اطلاعاتی حیاتی در اختیار افبیآی قرار داد؛ شرکت Traco Supplies در هلند بهعنوان یکی از واسطههای اصلی حملونقل تجهیزات عمل کرد؛ و درنهایت شرکت بلغاری INCO و یک انبار در زوریخ سوئیس به عنوان نقاط کلیدی زنجیرهی انتقال، به فعالیت پرداختند. در برخی موارد، حتی چین نیز بهعنوان مسیر عبور تجهیزات به کار گرفته شد. اوج هنر جاسوسی در این بود که هیچیک از عوامل دخیل، نمیدانستند بخشی از ماجرای خرابکاریاند.
عملیات آغاز میشود
از سال ۱۹۸۲، افبیآی تجهیزاتی از سایر جاسوسهای خود برای آزمایش دیسکهای سخت (ابزاری که امکان ذخیرهسازی دائمی اطلاعات در کامپیوترها را فراهم میکند) از دو شرکت آمریکایی Pace Industries و Luctor Corporation به بلغارها ارسال کرد. همچنین از طریق همان کارآفرین اتریشی، معاملهای انجام شد تا تجهیزات ساخت پوشش دیسکهای سخت (که اطلاعات را روی دیسک سخت نگه میدارد،) از شرکت کالیفرنیایی Tempus Industries به جاسوسان بلوک شرق ارسال شود.
افبیآی همچنین دستگاههایی به نام «سروورایتر» (ابزاری حیاتی برای تولید درایوهای دیسک سخت) را از شرکت Megatek واقع در سندیگو به بلغارها فروخت. در سال ۱۹۸۳، محمولهی دیگری از سروورایترها به ارزش ۲۵۰ هزار دلار از شرکت جنرال دیسک کورپوریشن به بلوک شرق فرستاده شد. اما هر دو محموله پیش از ارسال، دستکاری شده بودند.
FBI محمولهای ۴۰۰ هزار دلاری از سختافزار کامپیوتری را با ۲۸۰۰ کیلوگرم کیسهی شن جایگزین کرد
همان سال، جاسوس کارآفرین افبیآی، تجهیزاتی کامپیوتری به ارزش ۳ میلیون دلار (معادل بیش از ۹ میلیون دلار در سال ۲۰۲۴) از شرکتهای هیولت پاکارد و تکترونیکس به بلوک شرق فرستاد. در بسیاری از این تجهیزات بهطور نامحسوس تغییراتی اعمال شده بود، بهگونهای که یا کاملاً غیرقابل استفاده بودند یا به مرور زمان خراب میشدند. برخی تجهیزات هم دستنخورده و سالم فرستاده شدند تا شک و تردید شوروی برانگیخته نشود.
افبیآی حتی در یک مورد، محمولهای به ارزش ۴۰۰ هزار دلار از سختافزار کامپیوتری سفارش داده شده به شرکت Proquip را با ۲۸۰۰ کیلوگرم کیسهی شن به جای تجهیزات واقعی جایگزین کرد. جالب اینکه، اکثر شرکتهای آمریکایی که در این عملیات درگیر بودند، هیچ اطلاعی نداشتند که محصولاتشان به بلوک شرق صادر میشود، چه برسد به اینکه این تجهیزات در یک عملیات جاسوسی دستکاری شدهاند.
عملیات اینترینگ به قدری گسترده و حساس بود که به تأییدیه کاخ سفید، پنتاگون و وزارت دادگستری نیز نیاز داشت. با این حال، پنتاگون از همان ابتدا نسبتبه ارسال فناوریهای ممنوعه به شوروی نگران بود. برخی مقامات معتقد بودند که ممکن است بخشی از این فناوری دستکاریشده به درستی خراب نشده باشد و به جای آسیب، به آنها کمک کند.
افبیآی برای خرابکاری در تجهیزات ارسالی از روشهای متنوعی استفاده میکرد
افبیآی برای خرابکاری در تجهیزات ارسالی از روشهای متنوعی استفاده میکرد: از ایجاد فرسودگیهای ظاهراً تصادفی در طول مسیر حملونقل گرفته تا دستکاری قطعات الکترونیکی که منجر به مشکلاتی مانند ولتاژ اضافی در زمان استفاده میشد. همچنین، برخی خرابکاریها ظریفتر بودند و باعث میشد قطعات حساس، به مرور زمان خراب شوند یا دستگاههایی که نیاز به دقت بالا داشتند، به صورت نامحسوس دچار خطا شوند.
یکی از نگرانیهای بزرگ این بود که تکنولوژیهای دستکاریشده به زیرساختهای غیرنظامی آسیب برساند. برای مثال، اختلال در شبکهی برق میتوانست منجر به خاموشی در زمستان و حتی مرگ افراد در بیمارستانها شود. اما افبیآی اطمینان داشت که این تجهیزات به زیرساختهای غیرنظامی نمیرسند و عمدتاً به ارتش و سرویسهای اطلاعاتی شوروی منتقل میشوند. بااینحال، هیچگاه نمیشد کاملاً مطمئن بود که تمام قطعات خرابکاریشده در زمان مناسبی از کار بیفتند.
نقش کلیدی کارآفرین اتریشی
در این میان، نقش کارآفرین اتریشی بسیار کلیدی بود. او برای حفظ اعتماد جاسوسان بلوک شرق، مجبور بود گاهی تجهیزات سالم ارائه دهد. مأموران افبیآی نگران بودند که هر گونه اشتباه در خرابکاری تجهیزات ممکن است جان او را به خطر بیندازد. به گفتهی یکی از مقامات افبیآی، در هر مرحله از عملیات، این فرد باید «اعتبار خود را با کمک معاملات قبلی نزد طرف مقابل ثابت میکرد.»
تا سال ۱۹۸۳، عملیات بهخوبی پیش رفت. کارآفرین اتریشی رابطهی دوستانهای با دو افسر اطلاعاتی بلغار برقرار کرده بود که در زنجیرهی انتقال فناوریهای پیشرفته از ایالات متحده به شوروی کار میکردند.
یکی از این فناوریها، دسترسی بلوک شرق به معماری پردازندهی ۸۰۸۰ اینتل بود. شوروی در ظاهر، موفق شد پردازندهای معادل فناوری غربیها بسازد، اما وجود ایرادهایی در میکروکد پردازندهی شرقی، مشکلاتی برای آنها ایجاد کرد.
در دوران جنگ سرد، رقابت آمریکا و شوروی فقط به دستاوردهای فضایی، هستهای و تسلیحاتی محدود نماند، بلکه این رقابت حتی به طراحی پردازندهها نیز کشیده شد.
هوشیار ذوالفقارنسب
پایان عملیات اینترینگ
بلغارها رژهای ترتیب دادند تا موفقیتشان در بهدستآوردن تجهیزات ممنوعهی آمریکایی را جشن بگیرند. اما وقتی به ناکارآمدی محصولات خریداریشده پی بردند، کارآفرین اتریشی را به جلسهای در وین دعوت کردند تا در مورد ادامهی معاملات به او پیشنهاداتی بدهند. حال، افبیآی دریافت که جاسوس اتریشی لو رفته و این به معنای پایان رسمی عملیات اینترینگ بود. اسمیت در اینباره مینویسد که «نمیتوانست بهتر از این پیش برود.» اینترینگ، با موفقیت خاتمه یافته بود.
پیامدهایی که همچنان ادامه دارند
اگرچه عملیات اینترینگ پنهانی بود، پسلرزههای آن را میتوان در مطبوعات دههی ۸۰ میلادی مشاهده کرد. در سال ۱۹۸۳، دادستانهای فدرال در جنوب کالیفرنیا یک شبکهی مخفی از صادرکنندگان غیرقانونی فناوری را مورد اتهام قرار دادند. این شبکه شامل دو نفر آمریکایی (تأمینکنندگان آمریکایی)، یک همدست هلندی و دو مقام دولتی بلغار بود.
عملیات اینترینگ میلیونها دلار فناوری دستکاریشده را به شوروی و متحدانش انتقال داد
چند سال بعد، یک کیفرخواست مرتبط دیگر علیه صادرکنندگان غیرقانونی فناوری صادر شد. این موارد، جدیت مقامات در مقابله با صادرات فناوری حساس به کشورهای غیرمجاز را نشان میداد؛ بهخصوص در دورهی جنگ سرد که تکنولوژیهای پیشرفته نقش حیاتی در برتریهای نظامی و اقتصادی داشتند. اما در هیچ پروندهای، نامی از عملیات و منبع اصلی درز اطلاعات برده نشد.
کارآفرین اتریشی که در این پروندهها به نوعی مانند یک روح نامرئی عمل میکرد، حتی هویتش برای کسانی که از نزدیک با او کار کرده بودند نیز یک معما باقی مانده بود. چرا او پذیرفت که به طور مخفیانه برای افبیآی کار کند؟ تا امروز، انگیزهی او حتی برای مأموران افبیآی که این پرونده را مدیریت میکردند، به طور کامل روشن نشده است.
اسمیت این کارآفرین اتریشی را بیشتر به چشم فردی با مهارت زیاد در تجارت میدید و در اینباره در خاطراتش نوشته است: «اگر بخش مالی معاملات به نفع او بود، برایم اهمیتی نداشت. یعنی تا زمانی که دزدی نمیکند یا مردم را نمیکشد، برایم فرقی ندارد چه کار میکند.»
مقامات افبیآی به تدریج قانع شدند که کارآفرین اتریشی بیشتر به دنبال منافع مالی خود بود و این منافع همیشه با اهداف سازمان همراستا نبودند. پلیس فدرال قادر نبود تمامی فعالیتهای بینالمللی او را پیگیری کند و همین موضوع سبب نگرانی آنها شد.
در مجموع، افبیآی حدود ۱۰۰هزار دلار به کارآفرین اتریشی پرداخت کرد
در نهایت، برای افبیآی مهم این بود که کارآفرین اتریشی عملکرد خوبی در جریان این ماجرا داشت و توانست از دو جهت سود مالی قابلتوجهی کسب کند: ابتدا بهعنوان یک دلال برای بلوک شرق با فروش فناوریهای پیشرفته و ممنوعه به آنها؛ و سپس بهعنوان همدست افبیآی.
در مجموع، افبیآی حدود ۱۰۰,۰۰۰ دلار به کارآفرین اتریشی پرداخت کرد تا بهعنوان منبع اطلاعاتی ایالات متحده فعالیت کند. اما کسبوکار کارآفرین اتریشی انگار تازه شروع شده بود. پس از فاش شدن عملیات اینترینگ، این کارآفرین فناوری که حالا از افبیآی جدا شده بود، به تجارت سودآور خود در سیلیکونولی ادامه داد. درنهایت، پس از پایان جنگ سرد، او به اروپا بازگشت و از طریق سرمایهگذاری در املاک و مستغلات، به ثروت هنگفتی دست پیدا کرد.
آن سوی ماجرا هم عملیات اینترینگ در ظاهر به پایان رسیده بود، اما پیامدهای آن همچنان باقی است.