در سال ۱۹۶۳، پسری در تایوان متولد شد که قرار بود سالها بعد، یکی از قدرتمندترین شرکتهای آمریکا را تأسیس کند و به یکی از ثروتمندترین افراد دنیا تبدیل شود. جنسن هوانگ، بنیانگذار و مدیرعامل انویدیا، مردی است که با ترکیب جسارت، نوآوری و آیندهنگری، دنیای پردازش گرافیکی و هوش مصنوعی را متحول کرد.
این مطلب بهمناسبت تولد جنسن هوانگ در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۴۰۳ بهروز شد.
هوانگ که زمانی در یک رستوران کار میکرد، حالا با کت چرمی معروفش در کنفرانسهای جهانی از آیندهی محاسبات میگوید. او دربارهی رمز موفقیتش میگوید: «اگر میخواهید کارهای خارقالعاده انجام دهید، نباید سراغ کارهای آسان بروید.»
با ما همراه باشید تا نگاهی عمیقتر به زندگی این کارآفرین برجسته بیندازیم و ببینیم چگونه از یک دانشجوی مهندسی برق به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای دنیای فناوری تبدیل شد. در این مسیر، با چالشها، تصمیمهای جسورانه و بینش منحصربهفرد او آشنا خواهیم شد که باعث شد انویدیا به یکی از ارزشمندترین شرکتهای جهان تبدیل شود.
دوران کودکی
جن سون هوانگ (Jen-Hsun Huang) که اکنون او را به اسم جنسن هوانگ (Jensen Huang) میشناسیم، در روز ۱۷ فوریه سال ۱۹۶۳، در تایوان متولد شد. وقتی هوانگ ۹ سال داشت، پدر و مادرش به دلیل شرایط سخت کشورشان مجبور شدند او را همراه با برادر ۱۱ سالهاش به ایالات متحده آمریکا بفرستند.
پسرها به شهر تاکوما در واشنگتن رفتند تا با عمویشان زندگی جدیدی را آغاز کنند. عموی هوانگ که فکر میکرد مؤسسهی Oneida Baptist مدرسهی شبانهروزی معتبری است، آنها را برای تحصیل به حومهی کنتاکی فرستاد، اما در واقع این مؤسسه یک آکادمی اصلاحات دینی بود.
جنسون کودکی ریزجثه و ضعیف بود که در مدرسه مورد اذیت و توهین قرار میگرفت
تقریباً تمام دانشآموزان در آن مؤسسه سیگار میکشیدند. اولین شب در Oneida، هماتاقی ۱۷ سالهی جنسن به او زخم چاقوهایی را که در دعواهای مختلف خورده بود، نشان داد. گویا جنسن تنها دانشآموز این مؤسسه بود که چاقوی جیبی همراه نداشت.
برادر بزرگ جنسن برای کار به مزرعهی تنباکو فرستاده شد و جنسن کوچک مجبور بود سرویسهای بهداشتی را بدون دستمزد تمیز کند. او فکر میکرد این کار در آمریکا، سرزمین فرصتها، عادی است؛ پس بهسختی تلاش میکرد و در برابر زورگوییها فقط لبخند میزد. هوانگ در ازای آموزش خواندن به هماتاقی بیسوادش از او پرس سینه یاد گرفت، تا جایی که هر شب قبل از خواب صد مرتبه شنا میرفت؛ او یاد گرفت قوی شود تا بتواند از خودش دفاع کند.
هوانگ، پسر مهاجر آسیایی کوچک با موهای بلند و لهجهی انگلیسی نامفهوم، در دوران تحصیلش بارها مورد توهین و آزار قرار گرفت. بچهها در مدرسه او را با اصطلاح توهینآمیز و نژادپرستانهی چینک صدا میزدند و بهخاطر جثهی ریزش سعی میکردند با او کتککاری کنند؛ اما جنسن دربرابر این رفتارها هرگز طغیان نکرد و چیزی به دل نگرفت.
هوانگ معتقد است تابآوری و مقاومت را از دوران تحصیل در Oneida یاد گرفته است. درواقع، صفت تابآوری در توصیف جنسن هوانگ زیاد بهکار برده میشود. جنسن میگوید در آن زمان هیچ مشاوری وجود نداشت تا دغدغهها و مشکلاتش را برایش تعریف کند و تنها راه این بود که مقاوم باشد و ادامه دهد.
جنسن هوانگ به تابآوری مشهور است
جنسن تحصیلاتش را در Oneida کامل نکرد، اما در سال ۲۰۱۹ ساختمانی را به این مؤسسه اهدا کرد. او از پل پیادهرو که به مدرسه منتهی میشد به نیکی یاد میکند؛ اما از این که بارها بچهها سعی میکردند او را از این پل پرتاب کنند، چیزی نمیگوید.
پس از چند سال، والدین هوانگ به آمریکا مهاجرت کردند و در اورگان مستقر شدند تا دو برادر دوباره به خانوادهشان بپیوندند. هوانگ در دبیرستان عملکرد درخشانی داشت؛ در کلوپهای ریاضی، کامپیوتر و علوم مدرسه شرکت میکرد و در رشتهی تنیس روی میز رتبهی ملی داشت. او یکی دو سال از دبیرستان را بهصورت جهشی خواند تا در ۱۶ سالگی فارغالتحصیل شود.
هوانگ در دانشگاه ایالتی اورگان مشغول به تحصیل در رشتهی برق شد. شریک آزمایشگاهی او در کلاسهای مقدماتی، دختری به نام لوری میلز، دانشجوی لیسانس جدی و درسخوان با موهای فرفری قهوهای بود. به گفتهی هوانگ، مثلاً از ۲۵۰ دانشجوی مهندسی برق، شاید فقط سه نفر از آنها دختر بودند؛ ازاینرو عجیب نبود که رقابت برای جلب توجه میلز بالا بگیرد. در آن زمان هوانگ احساس میکرد که در وضعیت نامساعدی قرار گرفته است؛ زیرا ریزجثهترین دانشجوی کلاس بود و بهنظر میرسید که فقط دوازده سال دارد.
آخر هفتهها، هوانگ با میلز تماس میگرفت و سعی میکرد او را متقاعد کند پروژههای دانشگاه را با هم انجام دهند. هوانگ در این رابطه با شوخطبعی میگوید: «من سعی کردم نظرش را جلب کنم؛ البته نه با ظاهرم، بلکه با توانایی بالایی که در تکمیل تکالیف داشتم.» پس از شش ماه حل تکالیف، هوانگ شجاعت به خرج داد تا به میلز ابراز علاقه کند؛ کمی بعد، این دو دانشجوی رشتهی برق با هم ازدواج کردند و صاحب دو فرزند شدند.
هوانگ در سال ۱۹۸۴ فارغالتحصیل شد؛ همان سالی که اولین کامپیوترهای مک عرضه شدند و عصر جدیدی را در دنیای تکنولوژی آغاز کردند. پس از فارغالتحصیلی، هوانگ و میلز بهعنوان طراح ریزتراشه در سیلیکونولی مشغول به کار شدند. هوانگ در شرکتهایی مانند AMD و LSI Logic تجربه کسب کرد. در اولین شغل مهندسی آنها، میلز درآمد بیشتری از او داشت؛ جنسن عاشق این است که در مصاحبههایش به این نکته اشاره کند.
هوانگ مدت کوتاهی در AMD که اکنون رقیب انویدیا است، کار میکرد
مدت زمان حضور جنسن در AMD کوتاه بود؛ اما پایه و اساس موفقیت آیندهی او در این صنعت را بنا کرد. شاید در آن زمان هوانگ هرگز فکر نمیکرد با تأسیس انویدیا روزی به یکی از سرسختترین رقبای AMD تبدیل خواهد شد؛ حتی از این بعیدتر این احتمال بود که با مدیرعامل آیندهی AMD، لیسا سو، بهطور کاملاً اتفاقی نسبت فامیلی دوری داشته باشد؛ اما هر دوی این احتمالات به حقیقت پیوست.
چند سال پس از ازدواج، میلز کارش را ترک کرد تا دو فرزندشان را بزرگ کند. در آن زمان هوانگ بخش خود را در LSI Logic اداره و شبانه در دانشگاه استنفورد تحصیل میکرد. LSI در آن زمان تولیدکننده نیمههادی بود و محصولاتش برای بهبود ظرفیت ذخیرهسازی و سرعت شبکه در زمینههایی مانند شبکه و دیتاسنتر استفاده میشد. در طول مدتی که هوانگ در LSI مشغول به کار بود، چندین سمت ازجمله مهندسی، بازاریابی و در نهایت سمتهای مدیریت عمومی را برعهده داشت.
تولد انویدیا در رستورانی معمولی تا درخشش جهانی
یک سال بعد از اینکه هوانگ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته مهندسی برق گرفت، در سال ۱۹۹۳، شرکت انویدیا را به همراه کریس مالاکوفسکی و کرتیس پریم، دو دوست و دو طراح کهنهکار میکروچیپ، با ۴۰٬۰۰۰ دلار تأسیس کرد. اگرچه هوانگ ۳۰ ساله در آن زمان از مالاکوفسکی و پریم جوانتر بود، اما هر دو همکار احساس میکردند که جنسن با سرعت یادگیری بالایی که دارد آماده است تا مدیرعامل شود.
-
داستان برند انویدیا؛ از تحول دنیای بازیهای ویدیویی تا رهبری هوش مصنوعی
مالاکوفسکی و پریم به دنبال طراحی تراشهی گرافیکیای بودند که رقبا به آن غبطه بخورند. آنها اسم شرکت خود را NVision گذاشتند تا اینکه متوجه شدند این نام قبلاً توسط یک تولیدکنندهی دستمال توالت ثبت شده است. هوانگ انویدیا را برگرفته از کلمهی لاتین invidia به معنای حسادت (envy) پیشنهاد کرد.
جنسن در جوانی پیشخدمت رستورانی بود که بعداً نقطه شروع انویدیا شد
کافهی Denny’s خارج از سنخوزه که همواره در تعطیلات نیز باز بود، به مکانی برای سازماندهی کسبوکار انویدیا تبدیل شد؛ زیرا از نظر جنسن ساکتتر از خانه بود و قهوههای ارزانی داشت. البته شاید تجربهی نوجوانی او از کار در شعبهی دیگری از این رستوران به عنوان ظرفشور و پیشخدمت در تصمیمش بیتأثیر نبود.
تجربهی کار در رستوران، وحشت جنسن از برخورد با آدمها را از بین برد و باعث شد تا با دیگران بهتر ارتباط برقرار کند. هوانگ میگوید: «متوجه شدم که وقتی در شرایط سخت قرار دارم، بهتر فکر میکنم. ضربان قلبم پایین میآید. هرکسی که با ساعت شلوغی رستوران سروکار داشته باشد، میداند که چه میگویم.»
زمانیکه انویدیا تأسیس شد، رایانههای شخصی بهتازگی داشتند فراگیر میشدند و صنعت تازه شروع به درک تأثیر و قدرت CPU کرده بود. اما تیم مؤسس انویدیا اعتقاد داشت که CPUها راهحل تمام مشکلات محاسباتی نیستند و آیندهای از محاسبات تسریعشده را متصور بودند. آنها به این نتیجه رسیدند که اگر چشمانداز محاسباتی تسریعشده محقق شود، جهان به سختافزار تخصصی مناسب آن نیاز خواهد داشت.
واحد پردازش گرافیکی (GPU)، اولین محصول پرفروش انویدیا و نوآوری شگفتانگیزی در دنیای گرافیک کامپیوتری بود
هوانگ بازیهای ویدیویی را دوست داشت و ایدهی اصلیاش تخصص در طراحی و ساخت تراشههای گرافیکی برای اجرای بهتر گرافیک بازی بود. او فکر میکرد که بازار، پتانسیل تراشههای گرافیکی بهتری را دارد. واحد پردازش گرافیکی (GPU)، اولین محصول پرفروش انویدیا و یک نوآوری باورنکردنی در دنیای گرافیک کامپیوتری بود.
جنسن قرار گرفتن GPU در کنار CPU را به قرار دادن یک متخصص در کنار یک کارشناس عمومی تشبیه میکند. CPU در این مورد مثل آچار فرانسه عمل میکند، اما وقتی پای مشکلات پیچیدهتری به میان میآید که حل آنها برایش دشوار است، GPU به کمکش میآید.
در آن زمان تأمین مالی برای توسعهی GPU به دلیل عجیب بودنشان دشوار بود. انویدیا در دورهای متولد شد که تمام نگاهها و سرمایههای مخاطرهآمیز بر پردازندههای مرکزی متمرکز بود و بدون کاربرد مشخصی در بازار، نیاز گستردهای به هزینههای تحقیق و توسعه داشت. ساخت محصولی که برای اجرای بازیهای ویدیویی سهبعدی مکمل CPU باشد، شکستآفرین بهنظر میرسید؛ اما ادغام پردازندههای گرافیکی و پردازندههای مرکزی در نهایت چشمانداز تکنولوژی مدرن را شکل داد.
هوانگ: برای ما مهم نبود که مردم به ما ایمان داشته باشند، ما به خودمان ایمان داشتیم
انویدیا نیاز شدیدی به سرمایهی خارجی داشت. به لطف ارتباطات در صنعت فناوری، جنسن و بنیانگذاران دیگر انویدیا با دان ولنتاین (Don Valentine) در تماس بودند. ولنتاین، معروفبه پدربزرگ سیلیکونولی، یکی از تأثیرگذارترین سرمایهگذاران خطرپذیر در این صنعت بود. او سرمایهای را در اختیار هوانگ قرار داد تا ببیند که ایدهاش جواب میدهد یا خیر. حال که تقریباً ۲۰ سال از ریسک ولنتاین گذاشته است، میتوان با اطمینان گفت که ایدهی انویدیا واقعاً برنده بود.
فناوری انویدیا از زمان تأسیس تاکنون در فیلمهایی مانند هری پاتر، آیرون من و آواتار استفاده شده است و حالا در مرکز پیشرفتهترین روندهای فناوری مثل واقعیت مجازی، هوش مصنوعی و خودروهای خودران قرار دارد.
انویدیا تحت رهبری هوانگ به ارزش بیش از ۳ تریلیون دلار رسیده است
انویدیا در سال ۱۹۹۹ به سهامی عام تبدیل شد. در سال ۲۰۰۷ پاداش هوانگ بهعنوان مدیرعامل به ۲۴٫۶ میلیون دلار رسید و او را به رتبهی ۶۱ مجلهی فوربز در میان پردرآمدترین مدیران اجرایی ایالات متحده قرار داد.
در شش ماههی دوم سال ۲۰۲۴ درحالیکه انویدیا با توسعهی تراشههای بازی و هوش مصنوعی به ارزش بیش از ۳ تریلیون دلار رسید، دارایی خالص شخصی هوانگ با بیش از ۸۰ میلیارد دلار، او را در رتبهی بیستم در میان ثروتمندترین مردم دنیا قرار داد. او در اوایل ۲۰۲۵، با افزایش ارزش داراییهایش به ۱۲۰ میلیار دلار، مدتی در بین ۱۰ مرد ثروتمند جهان قرار گرفت.
شیوه رهبری هوانگ
هوانگ از زمان تأسیس انویدیا در سال ۱۹۹۳ به عنوان مدیرعامل شرکت خدمت کرده است. در طول مدتی که او در رأس کار بوده، انویدیا به یک شرکت تریلیون دلاری تبدیل شده است. شیوهی رهبری او از آن زمان تاکنون بر این موفقیت تأثیر گذاشته است.
هوانگ به جای کار با افرادی که از طریق کاهش قیمت یا ایجاد پیشرفتهای جزئی در یک فناوری از قبل تثبیتشده سعی در تصاحب سهمی از بازار دارند، افرادی را استخدام میکند که به دنبال ساخت محصولی پیشگامانه هستند. هدف او از همان ابتدا ایجاد محیطی بوده است که مردم به کار کردن در آن تمایل داشته باشند.
هوانگ: افراد بزرگ به انجام کارهای بزرگ ادامه میدهند
به گفته جنسن، توانایی انتخاب کردن بسیار مهم است. انویدیا کارهایی را انتخاب میکند که انجام آنها به دلایل مختلف بسیار دشوار است. یکی از برجستهترین جنبههای انتخاب کارهای دشوار این است که بسیاری از رقبا را دلسرد میکند، اما اغلب اوقات کار کردن روی آنها فوقالعاده الهامبخش است.
ازطرفی انتخابهایی که انجامشان فوقالعاده سخت باشد باعث جذب بهترینها میشود. هوانگ با انجام کارهایی که قبلاً هرگز انجام نشده است و با فرصت دادن به افراد بااستعداد برای انجام کاری که در آن بهترین هستند، نتیجه را از قبل پیشبینی میکند: افراد بزرگ به انجام کارهای بزرگ ادامه میدهند.
در جدیدترین سخنرانی جنسن برای دانشجویان دانشکدهی بازرگانی استنفورد، او با سخاوت همیشگیاش، راز موفقیتش را به اشتراک میگذارد: «درد و رنج فراوان». مدیرعامل انویدیا معتقد است درد ورنج شخصیت افراد را شکل میدهد و افرادی که رنج کشیدهاند، نسبت به افرادی که صرفاً باهوش هستند، شانس بیشتری برای موفقیت دارند.
برای همه شما دانشجویان دانشگاه استنفورد، آرزوی درد و رنج فراوان دارم.
– ،جنسن هوانگ
اکثر کارمندان قدیمی انویدیا در حال حاضر بسیار ثروتمند هستند. آنها به خاطر عشق به شغل، شرکت، رهبر و مأموریت آن به کار خود ادامه میدهند. جنسن با دورکار مخالفتی ندارد؛ بهطوریکه پس از همهگیری کرونا، دفتر مرکزی زیبا و مدرن انویدیا با وسعت ۹۳ هزار مترمربع در سانتا کلارا، هرگز بهطور کامل پر نمیشود.
هوانگ راز موفقیتش را «درد و رنج فراوان» میداند
هوانگ یکی از ثروتمندترین مردان دنیا با روحیهای بشردوستانه است. طی سالها هوانگ و همسرش بخشی از ثروت خود را به امور خیریه و سرمایهگذاریهای بشردوستانه اختصاص دادهاند. بنیاد جن-سون و لوری هوانگ، که این زوج برای تأمین بودجهی طرحهای آموزشی راهاندازی کرده بودند، تا سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۷ میلیون دلار کمک و هدایا دریافت کرد.
هوانگ، هوش مصنوعی و قانون هوانگ
کسبوکار انویدیا با هیاهوی هوش مصنوعی که صنعت جهانی فناوری را تحت کنترل خود درآورده، بیش از همیشه رونق گرفته است. اکنون انویدیا بسیاری از تراشههایی را که برای اجرای مدلهای زیربنایی ابزارهای هوش مصنوعی حیاتی هستند، میسازد. این شرکت مقدمات مهمترین پیشرفتهای تاریخ فناوری را فراهم میکند و به این واسطه بیش از همیشه نامش بر سر زبانها افتاده است. تنها در عرض ۵ سال، ارزش انویدیا از ۱۵۰ میلیارد دلار به ۲٫۹۴ تریلیون دلار رسید. صعود تاریخی سهام انویدیا نمونهای عینی از انتخاب درست در شرایط سخت و استفاده از فرصتها است؛ چیزی که مدیر چرمپوش به آن زبانزد است.
انویدیا بسیاری از تراشههای حیاتی برای اجرای مدلهای هوش مصنوعی را میسازد
جنسن هوانگ جزو آن دسته افرادی است که معتقدند قانون مور مرده است و صنعت تکنولوژی برای ادامهی مسیر، به قوانین و دستورعملهای جدیدی نیاز دارد. سالها، قانون مور فقط بر سرعت CPU تمرکز داشت و سرعت پردازشهای مربوط به GPU نادیده گرفته میشد. اما انویدیا میخواهد نگاه صنعت نیمههادی به اهمیت GPU را عوض کند.
درواقع، افزایش عملکرد پردازندههای گرافیکی در ده سال گذشته بهقدری خیرهکننده بوده است که مجلهی IEEE Spectrum برای اولینبار آن را در سال ۲۰۱۸ براساس صحبتهای جنسن هوانگ در کنفرانس تکنولوژی GPU انویدیا، «قانون هوانگ» نامید. مدیرعامل انویدیا در این کنفرانس چندین بار به این نکته اشاره کرد که بهخاطر پیشرفتهای غولآسای تکنولوژی، پردازندههای گرافیکی از قانون مختص خودشان پیروی میکنند، نه قانون مور که بیشتر درمورد پردازندههای مرکزی است.
قانون هوانگ رشد هزار برابری عملکرد GPU تا ۱۰ سال آینده را پیشبینی میکند و این یعنی انویدیا با چنین نگرشی میتواند تا سالها جایگاه خود را حفظ کند و بهبود ببخشد.
با این اوصاف، منطقی است که تمرکز رهبر انویدیا بیشتر بر موفقیت تجاری باشد تا ترس از هوش مصنوعی؛ او از پتانسیل این فناوری استقبال و از توسعه و مقررات مسئولانه حمایت میکند. هوانگ معتقد است که ترس پیرامون هوش مصنوعی اغلب ناشی از اطلاعات نادرست است یا بهدلیل منافعی که از ترساندن مردم بهدست میآید.
به پیشبینی هوانگ، هوش مصنوعی آموزش و کار را متحول خواهد کرد و در آینده نیروی کار لزوماً نیازی به توسعهی مهارتهای کدنویسی یا همکاری با توسعهدهندگان نخواهند داشت؛ در عوض قادر خواهند بود بهطور مستقیم از پیشرفتهترین سیستمهای محاسباتی استفاده کنند.
برخلاف نظر مشاهیر فناوری و تفکری که اکنون در جوامع جا افتاده است، هوانگ میگوید بهلطف هوش مصنوعی کودکان دیگر به یادگیری کدنویسی نیازی ندارند و میتوانند بهجای صرف زمان برای آموختن کدنویسی تمرکزشان را روی یادگیری مهارتهای مهمتری مثل زیستشناسی یا کشاورزی معطوف کنند. او میگوید زبان کدنویسی باید مشابه زبان گفتار معیار انسانها باشد و وظیفهی آنها، ایجاد فناوریهای محاسباتی است که نیاز به یادگیری برنامهنویسی را از بین ببرد.
بیشک، انویدیا بهواسطهی تولید تراشههای پیشرفتهی مورداستفادهی شرکتهای هوش مصنوعی، بیشترین سود را از این صنعت نوظهور میبرد؛ چراکه تصور سرمایهگذاران این بود در دوران «تب طلای هوش مصنوعی»، خرید سهام انویدیا بهمعنی سرمایهگذاری روی شرکتی است که «بیلوکلنگ» این صنعت را تولید میکند. این تصور کمک کرد در ۲۷ دسامبر ۲۰۲۴، ارزش سهام انویدیا به ۱۳۷ دلار برسد؛ تقریباً ۱۰ برابر ارزش آن در ابتدای ژانویهی ۲۰۲۳.
بااینحال، ظهور رقبایی مانند دیپسیک که با ادعای هزینهی بهمراتب کمتر (البته همچنان با استفاده از تراشههای ساخت انویدیا)، به نتایج مشابه مدلهای پیشرفتهی غربی دست مییابند، باعث شد تصور اولیهی سرمایهگذاران انویدیا زیر سؤال برود. درواقع، موفقیت غیرمنتظرهی دیپسیک به ازدسترفتن حدود ۶۰۰ میلیارد دلار از ارزش بازار انویدیا منجر شد تا بزرگترین کاهش ارزش یکروزه در تاریخ والاستریت را رقم بزند.
با ورود رقبای قدرتمند و کمهزینه، انویدیا با چالشی جدی در بازار هوش مصنوعی دستوپنجه نرم میکند. برای حفظ موقعیت خود، این شرکت نیازمند نوآوریهای بیشتر و کاهش هزینههای تولید است. همچنین، تمرکز بر توسعهی فناوریهای جدید و همکاریهای استراتژیک میتواند به انویدیا در مقابله با رقابت فزاینده کمک کند.
با تمام چالشهای پیش رو، داستان هوانگ از آغاز فروتنانهاش تا تبدیل شدن به نقش اصلی در صنعت فناوری، الهامبخش و جذاب است. او با عزم، نوآوری و تلاش بیوقفه، مرزهای فناوری را با موفقیت جابهجا و موقعیتش را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین چهرهها در دنیای فناوری تثبیت کرد. هوانگ با رهبری مبتکرانه و دستاوردهای چشمگیر خود، نهتنها در دنیای GPUها، بلکه در زمینهی هوش مصنوعی و یادگیری عمیق نیز اثری محونشدنی بر جای گذاشته است.
زندگی جنسن هوانگ نشان میدهد که وقتی استعداد، پشتکار و نوآوری دست در دست هم میدهند، غیرممکنها دستیافتنی میشوند. تأثیری که رهبر تیم سبز بر چشمانداز فناوری داشته است، همچنان به شکل دادن آینده و الهام بخشیدن به نسلهای بعدی ادامه خواهد داد.