فیلم گرینلند به کارگردانی ریک رومن وو و نویسندگی کریس اسپارلینگ در سال ۲۰۲۰ منتشر شد.این فیلم محصول کشور آمریکا و در ژانر فاجعه است. در این فیلم جرارد باتلر، مورنا باکارین، اسکات گلن، دیوید دنمان و هوپ دیویس به هنرمندی پرداخته اند.
از قرنطینه کرونایی گرفته تا تغییرات آب و هوایی و انواع بدبختی سال 2020 را خود به خود به یک فاجعه آخرالزمانی تبدیل کرده است. حالا دیدن فیلمی چون گرینلند که همین فضا را تداعی میکند خارج از لطف نیست.
گرینلند یک فیلم فاجعهای و پُر از تنش است که جنبههای شریف و تاریک طبیعتِ انسان را به نمایش میگذارد، آنهم در زمانی که همه میدانند پایان جهان نزدیک است. با توجه به این واقعیت که مردم این روزها هوسِ فیلمهای دارای ویروس یا توطئههای همهگیر مانند میکنند، میشود تصور کرد یک فیلم فاجعهمحور دقیقاً همان چیزی است که مردم اکنون میخواهند.
در واقع این فیلم فقط در مورد زنده ماندن در آخرالزمان یا یک واقعه دیگر در سطح نابودی زمین نیست، بلکه در مورد مبارزات و بالا و پایینهای یک ازدواج به ظاهر بد است. همچنین این فیلم به ظاهر دارای یک هسته احساسی است و البته بسیار سرگرمکننده است.
در این فیلم یک شهابسنگ یا یک ستاره دنبالهدار عظیم به نام کلارک در حال آمدن به سمت زمین است، اما کارشناسان گفتهاند که این جِرم آسمانی از کنار کره خاکی عبور میکند. ولی با برخورد اولین قطعه کوچک این دنبالهدار به سطح زمین، آخرالزمانی قریب الوقوع شروع به خودنمایی میکند.
این حادثه به معنای واقعی یک فاجعه و بزرگترین ویرانی جمعی از زمان انقراض دایناسورها است. در طول فیلم گفته میشود این شئ آسمانی از یک منطومه شمسی کاملاً جدید است، بنابراین دانشمندان در مورد آن موارد زیادی نمیدانند.
نمایش فروپاشی اجتماعی – چه شورش، غارت و یا در یک صحنه بهیادماندنی، گروهی از نسل هزاره که در حال جشن گرفتن نابودی تمام بشریت روی یک پشتبام هستند – نشان میدهد در آخرالزمان ممکن است چه اتفاقاتی رخ دهد. به همین ترتیب، پوشش ۲۴ ساعته وقایع توسط رسانهها، با نمایش عباراتی مانند «کلارک قاتل سیاره است» این داستان آخرالزمانی را به چشماندازی تبدیل کرده که هم ممکن است ما را آزردهخاطر کند و هم در عین سرگرمکننده بودن چیزهای زیادی به ما یاد دهد.
چنین سکانسهایی به ما یادآوری میکنند چرا فیلمهای آخرالزمانی فاجعهای را دوست داریم .آنها صحنههای مهیجی از رویدادهای نابودکننده زمین را به تصویر میکشند که ما میتوانیم در خانه امن خودمان از آنها لذت ببریم. و با این حال، چیزی که گرینلند را برجسته میکند این است که در بعضی مواقع، چیزی که تماشا میکنیم خیلی شگفتانگیز به نظر نمیرسد، بلکه خیلی به دنیای واقعی نزدیک است .البته با مقدار لازم جلوههای ویژه و شخصیت شجاع اما همیشه نگران باتلر. انتظار هردوی اینها را در این نوع فیلمهای بلاکباستری با بودجه متوسط داریم، اگرچه چیزی که باعث میشود گرینلند بیش از بقیه فیلمهای مشابه در ذهن شما باقی بماند لحظاتی است که اصلا مثل یک فیلم به نظر نمیرسد.
هر هفته، شنبه ها با هفته نامه اینترنتی فانیلی همراه باشید!