ماجرای محموله (Cargo) بر روی قایقی در استرالیا شروع میشود که داستان اندی Andy (مارتین فریمن Martin Freeman) و همسرش کی Kay (سوزی پورتر Susie Porter) به همراه دختر نوزادشان را روایت میکند. به خاطر ذخیرهی غذایی کمی که دارند اندی باید بین رفتن به خشکی به امید پیدا کردن غذا و دیگر نجاتیافتگان و پارو زدن به امید رسیدن به یک پایگاه نظامی انتخاب کند. اندی تصمیم میگیرد روی آب بماند و یافتن یک قایق پر از آذوقه برای او حکم یک معجزه را دارد. بااینوجود اندی موجودی شیطانی را درون این قایق پیدا میکند. در برگشت به قایق خودشان، تصمیم میگیرد چیزی در مورد آن به کی نگوید. اندی در حال چرت زدن است که کی برای آوردن آذوقهی بیشتر به قایق دوم میرود. اوضاع خوب پیش نمیرود و او گاز گرفته میشود.
زمان زیادی برای نجات کی باقی نمانده است به همین خاطر اندی مجبور میشود همراه با خانوادهاش به خشکی برود. او به دنبال بیمارستان کوچکی است که روی نقشهاش پیدا کرده است. کی اصرار دارد اندی به خاطر دخترشان رزی Rosie او را رها کرده و ادامه دهد؛ اما اندی هنوز نمیتواند همسرش را ترک کند. این تصمیم، تصمیم بسیار سختی است که با نوعی اجبار که معمولاً این ژانر به همراه دارد، ترکیب میشود.

اگر کسی که دوستش داریم آلوده شود، میتوانیم او را ترک کنیم و یا قبل از اینکه تبدیل به زامبی شود او را بکشیم؟ بااینکه این تصمیم به نظر منطقی میرسد اما اندی نمیخواهد از همسرش دست بکشد، تصمیمی که به نظر میرسد پر از شور و امید باشد. وقتی دنیا بهجایی ناشناخته تبدیل میشود از دست دادن امید همانند حکم مرگ است؛ اما وقتی کی، اندی را گاز میگیرد، او برای نجات دادن دخترش مجبور میشود بجنگد.
Cargo که میداند این ژانر دیگر اشباع شده است، در انتخاب زامبیهایش خیلی هوشمندانه جلو رفته است. مخاطب در ابتدا خیلی آرام با زامبیها روبهرو میشوند. عموماً از دور و یا در چند صحنهی خیلی کوتاه آن را میبینند. خوشبختانه این فیلم کمتر صحنههایی مشابه با صحنههای بغرنج و قابل پیشبینی «مردگان متحرک» The Walking Dead،که فرد از همه طرف محاصره شده است و به طرز معجزهآسایی نجات پیدا میکند، دارد. اندی از همان ابتدای فیلم در دردسر افتاده است و ازآنجاییکه مخاطب از سرنوشت اندی آگاه است یکجور ترس تلخ و شیرین القا میشود. البته فیلم آنهایی را که به دنبال صحنههای اکشن بودند را هم ناامید نمیکند.
همانند «یک مکان ساکت» A Quiet Place که آنهم در مورد والدینی در شرایط خاص آخرالزمانی است، Cargo با ایجاد یک پرسش خودش را از سایر فیلمهای متمایز میکند. Cargo مخاطب را وادار میکند تصور کند اگر زندگیاش نابود شده بود ولی هنوز امیدی برای نجات فرزندش وجود داشت چه میکند؟ وقتی دنیا بهجایی تاریک و ناشناخته تبدیل میشود، به نظر میرسد امید تنها راه نجات برای شکست اوضاع و شرایط مهلک باشد.
هر هفته، شنبه ها با هفته نامه اینترنتی فانیلی همراه باشید!